راهنمای جامع تشخیصهای پرستاری NANDA-I
تعاریف، طبقهبندی و کاربردهای بالینی (ویرایش سیزدهم، 2024-2026)
مقدمه: بنیان قضاوت بالینی در پرستاری
تشخیص پرستاری، به عنوان یکی از ارکان اصلی فرآیند پرستاری، مرحلهای حیاتی است که ارزیابی بیمار را به برنامهریزی و مداخله متصل میکند. برخلاف تشخیصهای پزشکی که بر بیماریها تمرکز دارند، تشخیصهای پرستاری به پاسخهای انسانی به مشکلات سلامتی واقعی یا بالقوه میپردازند و بدین ترتیب، حوزه منحصربهفرد عملکرد پرستاری را مشخص میسازند. در طول بیش از پنجاه سال، انجمن بینالمللی تشخیص پرستاری NANDA (NANDA-I) یک زبان استاندارد و یک سیستم طبقهبندی بینالمللی را توسعه داده است که به پرستاران در سراسر جهان امکان میدهد تا قضاوتهای بالینی خود را به شیوهای دقیق و یکپارچه ثبت کنند.
آخرین ویرایش این راهنمای معتبر، با عنوان تشخیصهای پرستاری بینالمللی NANDA: تعاریف و طبقهبندی، 2024-2026، ویرایش سیزدهم، به عنوان منبع قطعی برای практику بالینی فعلی شناخته میشود. این ویرایش جدید، پیشرفتهای قابل توجهی را در بر میگیرد که نشاندهنده ماهیت پویا و مبتنی بر شواهد این طبقهبندی است.
بهروزرسانیهای کلیدی در ویرایش سیزدهم
ویرایش 2024-2026 شامل 277 تشخیص پرستاری است که از این تعداد، 56 تشخیص جدید و 123 تشخیص مورد بازنگری قرار گرفتهاند. این بهروزرسانی گسترده، نشاندهنده تعهد NANDA-I به تکامل زبان پرستاری متناسب با پیچیدگیهای روزافزون مراقبتهای بهداشتی است. یکی از مهمترین تحولات این ویرایش، استانداردسازی شاخصهای تشخیصی (مانند مشخصههای تعریفکننده، عوامل مرتبط و عوامل خطر) با استفاده از اصطلاحات سرعنوانهای موضوعی پزشکی (MeSH®) کتابخانه ملی پزشکی ایالات متحده است. این اقدام، یک حرکت استراتژیک برای همسوسازی زبان پرستاری با استانداردهای گستردهتر انفورmatیک سلامت است. این استانداردسازی، قابلیت جستجو، استخراج و تحلیل دادههای پرستاری در پروندههای الکترونیک سلامت (EHRs) را به شدت افزایش میدهد و راه را برای استفاده از هوش مصنوعی و تحلیل دادههای بزرگ به منظور آشکار ساختن تأثیر منحصربهفرد پرستاری بر پیامدهای بیمار هموار میسازد.
علاوه بر این، ویرایش جدید بر استفاده از «مدل سهجانبه практику پرستاری کامیتسورو» (Kamitsuru’s Tripartite Model of Nursing Practice) و «الگوهای عملکردی سلامت» (Functional Health Patterns) به عنوان چارچوبی برای ارزیابی تأکید دارد تا دقت در تشخیصگذاری را افزایش دهد.
هدف و ساختار این گزارش
این گزارش به عنوان یک همراه بالینی طراحی شده است تا پرستاران، دانشجویان و اساتید پرستاری را با تمامی 277 تشخیص موجود در طبقهبندی NANDA-I 2024-2026 آشنا سازد. در این راهنما، تشخیصها بر اساس 13 حیطهی طبقهبندی NANDA-I سازماندهی شدهاند و برای هر تشخیص، یک سناریوی بالینی واقعی ارائه میشود تا درک و کاربرد عملی آن را تسهیل نماید.
مروری بر حیطهها و کلاسهای NANDA-I (2024-2026)
سیستم طبقهبندی NANDA-I به صورت سلسلهمراتبی سازماندهی شده است. این ساختار شامل 13 حیطه (Domain)، 47 کلاس (Class) و 277 تشخیص (Diagnosis) است. حیطه، بالاترین سطح طبقهبندی است که مفهومی کلی را در پرستاری نمایندگی میکند. کلاسها، زیرمجموعههایی از حیطهها هستند که گروهی از تشخیصهای مرتبط را در بر میگیرند. این ساختار به پرستاران کمک میکند تا با درک روابط مفهومی بین تشخیصها، به استدلال بالینی دقیقتری دست یابند. جدول زیر، نقشه کلی این ساختار را ارائه میدهد.
شماره و نام حیطه | تعریف حیطه | کلاسهای درون حیطه |
---|---|---|
حیطه ۱: ارتقاء سلامت | آگاهی از تندرستی یا عملکرد طبیعی و استراتژیهای مورد استفاده برای حفظ کنترل و ارتقاء آن تندرستی. | کلاس ۱: آگاهی از سلامت کلاس ۲: مدیریت سلامت |
حیطه ۲: تغذیه | فعالیتهای دریافت، جذب و استفاده از مواد مغذی به منظور نگهداری بافت، ترمیم بافت و تولید انرژی. | کلاس ۱: خوردن/آشامیدن کلاس ۲: هضم کلاس ۳: جذب کلاس ۴: متابولیسم کلاس ۵: هیدراتاسیون |
حیطه ۳: دفع و تبادل | ترشح و دفع مواد زائد از بدن. | کلاس ۱: عملکرد ادراری کلاس ۲: عملکرد گوارشی کلاس ۳: عملکرد پوستی کلاس ۴: عملکرد تنفسی |
حیطه ۴: فعالیت/استراحت | تولید، حفظ، مصرف یا تعادل منابع انرژی. | کلاس ۱: خواب/استراحت کلاس ۲: فعالیت/ورزش کلاس ۳: تعادل انرژی کلاس ۴: پاسخهای قلبیعروقی/ریوی کلاس ۵: مراقبت از خود |
حیطه ۵: ادراک/شناخت | سیستم پردازش اطلاعات انسانی شامل توجه، جهتیابی، احساس، ادراک، شناخت و ارتباط. | کلاس ۱: توجه کلاس ۲: جهتیابی کلاس ۳: احساس/ادراک کلاس ۴: شناخت کلاس ۵: ارتباط |
حیطه ۶: خودپنداره | آگاهی از خود. | کلاس ۱: خودپنداره کلاس ۲: عزت نفس کلاس ۳: تصویر بدنی |
حیطه ۷: ارتباط نقش | ارتباطات یا تداعیهای مثبت و منفی بین افراد یا گروهها و ابزارهای نشان دادن این ارتباطات. | کلاس ۱: نقشهای مراقبتی کلاس ۲: روابط خانوادگی کلاس ۳: ایفای نقش |
حیطه ۸: جنسیت | هویت جنسی، عملکرد جنسی و تولید مثل. | کلاس ۱: هویت جنسی کلاس ۲: عملکرد جنسی کلاس ۳: تولید مثل |
حیطه ۹: تطابق/تحمل استرس | مقابله با رویدادها و فرآیندهای زندگی. | کلاس ۱: پاسخهای پس از تروما کلاس ۲: پاسخهای تطابقی کلاس ۳: استرس عصبی-رفتاری |
حیطه ۱۰: اصول زندگی | اصولی که زیربنای رفتار، تفکر و سلوک در مورد اعمال، آداب و رسوم یا نهادهایی است که به عنوان حقیقت یا دارای ارزش ذاتی تلقی میشوند. | کلاس ۱: ارزشها کلاس ۲: باورها کلاس ۳: همخوانی ارزش/باور/عمل |
حیطه ۱۱: ایمنی/محافظت | عاری بودن از خطر، آسیب فیزیکی یا آسیب به سیستم ایمنی؛ حفظ از فقدان؛ و محافظت از ایمنی و امنیت. | کلاس ۱: عفونت کلاس ۲: آسیب فیزیکی کلاس ۳: خشونت کلاس ۴: خطرات محیطی کلاس ۵: فرآیندهای دفاعی کلاس ۶: تنظیم حرارت |
حیطه ۱۲: آسایش | احساس تندرستی یا راحتی ذهنی، فیزیکی یا اجتماعی. | کلاس ۱: آسایش فیزیکی کلاس ۲: آسایش محیطی کلاس ۳: آسایش اجتماعی کلاس ۴: آسایش روانشناختی |
حیطه ۱۳: رشد/تکامل | افزایش متناسب با سن در ابعاد فیزیکی، سیستمهای ارگانی و/یا دستیابی به نقاط عطف تکاملی. | کلاس ۱: رشد کلاس ۲: تکامل |
بخش اول: تشخیصهای مرتبط با عملکرد و فیزیولوژی انسان
حیطه 1: ارتقاء سلامت
این حیطه بر آگاهی فرد از تندرستی و استراتژیهایی که برای حفظ و بهبود آن به کار میبرد، تمرکز دارد. تشخیصهای این حیطه به پرستاران کمک میکند تا تواناییها و موانع بیماران در مدیریت سلامت خود را شناسایی کنند. افزایش چشمگیر تعداد تشخیصهای مرتبط با «خودمدیریتی» در این حیطه، بازتابی مستقیم از چالش اصلی نظامهای سلامت مدرن است: مدیریت بیماریهای مزمن. در حالی که مراقبتهای پرستاری سنتی اغلب بر بیماریهای حاد متمرکز بود، امروزه با افزایش جمعیت سالمند و شیوع بیماریهای مزمن مانند دیابت و نارسایی قلبی، تمرکز به سمت توانمندسازی بیماران برای مدیریت سلامت خود در خارج از بیمارستان معطوف شده است. NANDA-I با ایجاد تشخیصهای دقیق در این زمینه، نقش حیاتی پرستاران را در مراقبتهای اولیه و جامعهمحور برجسته میسازد.
کلاس 1: آگاهی از سلامت
کاهش مشارکت در فعالیتهای تفریحی
فرد کاهش تحریک، علاقه یا مشارکت در فعالیتهای تفریحی یا سرگرمکننده را تجربه میکند.
مثال بالینی: یک سالمند 80 ساله که پس از فوت همسرش در خانه سالمندان زندگی میکند، دیگر در فعالیتهای گروهی مانند بازیهای فکری یا باغبانی که قبلاً از آنها لذت میبرد، شرکت نمیکند و بیشتر وقت خود را به تنهایی در اتاقش میگذراند.
خطر کاهش مشارکت در فعالیتهای تفریحی
فرد در معرض خطر کاهش تحریک، علاقه یا مشارکت در فعالیتهای تفریحی یا سرگرمکننده قرار دارد.
مثال بالینی: نوجوانی که به دلیل شکستگی پا به مدت 6 هفته باید در خانه استراحت کند و به فعالیتهای ورزشی تیمی خود دسترسی ندارد، در معرض خطر بیحوصلگی و انزوای اجتماعی قرار دارد.
رفتارهای بیتحرک افراطی
فرد یک سبک زندگی را گزارش میدهد که با سطح پایین فعالیت بدنی مشخص میشود.
مثال بالینی: یک کارمند اداری 45 ساله که روزانه بیش از 10 ساعت پشت میز مینشیند، دارای شاخص توده بدنی (BMI) 31 است و هیچ علاقهای به فعالیت بدنی نشان نمیدهد.
خطر رفتارهای بیتحرک افراطی
فرد در معرض خطر ایجاد یک سبک زندگی با سطح پایین فعالیت بدنی قرار دارد.
مثال بالینی: کودکی که به تازگی یک کنسول بازی ویدیویی دریافت کرده و والدینش متوجه شدهاند که او ساعتهای طولانی را صرف بازی میکند و تمایلی به بازی در فضای باز ندارد.
عدم تعادل میدان انرژی
اختلال در جریان حیاتی انرژی که انسان را احاطه کرده و منجر به ناهماهنگی بدن، ذهن و/یا روح میشود.
مثال بالینی: بیماری با درد مزمن که اظهار میدارد علیرغم استراحت کافی، احساس “تخلیه انرژی” و “عدم هماهنگی درونی” دارد و تکنیکهای آرامسازی مانند مدیتیشن برای او بیاثر بودهاند.
کلاس 2: مدیریت سلامت
خودمدیریتی ناکارآمد سلامت
الگوی تنظیم و ادغام یک رژیم درمانی برای بیماری یا عوارض آن در زندگی روزمره که برای رسیدن به اهداف خاص سلامتی رضایتبخش نیست.
مثال بالینی: بیمار مبتلا به نارسایی قلبی که به طور مکرر به دلیل اضافهبار مایعات بستری میشود، زیرا رژیم غذایی کمنمک را رعایت نمیکند و داروهای دیورتیک خود را به طور نامنظم مصرف میکند.
خطر خودمدیریتی ناکارآمد سلامت
فرد در معرض خطر ایجاد الگوی نامناسب تنظیم و ادغام رژیم درمانی قرار دارد.
مثال بالینی: بیمار 65 سالهای که به تازگی مبتلا به دیابت نوع 2 تشخیص داده شده، تنها زندگی میکند و درک محدودی از اهمیت کنترل قند خون و رژیم غذایی دارد.
آمادگی برای ارتقاء خودمدیریتی سلامت
الگوی تنظیم و ادغام یک رژیم درمانی برای بیماری و عوارض آن در زندگی روزمره که میتواند تقویت شود.
مثال بالینی: بیمار مبتلا به آسم که به طور منظم از اسپریهای خود استفاده میکند اما برای درک بهتر محرکهای محیطی و ایجاد یک برنامه عملیاتی برای مواقع حمله، از پرستار درخواست اطلاعات بیشتر میکند.
مدیریت ناکارآمد سلامت خانواده
الگوی تنظیم و ادغام یک رژیم درمانی برای بیماری و عوارض آن در فرآیندهای خانواده که برای رسیدن به اهداف سلامتی خاص هر یک از اعضا یا خانواده رضایتبخش نیست.
مثال بالینی: خانوادهای که فرزندشان مبتلا به دیابت نوع 1 است، اما به دلیل مشغله کاری والدین و عدم هماهنگی، در نظارت بر قند خون و تزریق انسولین کودک دچار مشکل هستند.
خطر مدیریت ناکارآمد سلامت خانواده
خانواده در معرض خطر ایجاد الگوی نامناسب تنظیم و ادغام رژیم درمانی قرار دارد.
مثال بالینی: خانوادهای که سرپرست آن به تازگی دچار سکته مغزی شده و نیاز به مراقبتهای پیچیده در منزل دارد، اما اعضای خانواده تجربه قبلی در این زمینه ندارند.
مدیریت ناکارآمد سلامت جامعه
وجود یک یا چند مشکل سلامتی یا عاملی که مانع از تندرستی میشود یا خطر مشکلات سلامتی را در یک گروه افزایش میدهد.
مثال بالینی: یک محله با نرخ بالای چاقی در کودکان که فاقد فضای سبز امن برای بازی و فروشگاههای عرضهکننده میوه و سبزیجات تازه است.
خطر مدیریت ناکارآمد سلامت جامعه
جامعه در معرض خطر ایجاد مشکلاتی است که مانع از تندرستی یا افزایش خطر مشکلات سلامتی میشود.
مثال بالینی: یک جامعه روستایی که تنها کلینیک بهداشتی آن در آستانه تعطیلی به دلیل کمبود بودجه قرار دارد.
خطر خودمدیریتی ناکارآمد الگوی قند خون
فرد در معرض خطر ایجاد الگوی نامناسب مدیریت قند خون برای درمان دیابت و عوارض آن قرار دارد.
مثال بالینی: یک نوجوان مبتلا به دیابت نوع 1 که به دلیل فشار همسالان و تمایل به “عادی بودن”، از اندازهگیری قند خون و تزریق انسولین در مدرسه امتناع میکند.
خودمدیریتی ناکارآمد خشکی چشم
الگوی مدیریت علائم خشکی چشم که برای رسیدن به اهداف سلامتی رضایتبخش نیست.
مثال بالینی: یک کاربر کامپیوتر که از سوزش و قرمزی چشم شکایت دارد اما از قطرههای اشک مصنوعی به طور نامنظم استفاده میکند و استراحتهای چشمی منظم ندارد.
خودمدیریتی ناکارآمد خشکی دهان
الگوی مدیریت علائم خشکی دهان که برای رسیدن به اهداف سلامتی رضایتبخش نیست.
مثال بالینی: بیمار تحت شیمیدرمانی که از خشکی شدید دهان رنج میبرد اما از راهکارهایی مانند نوشیدن مکرر آب یا استفاده از بزاق مصنوعی غفلت میکند.
خطر خودمدیریتی ناکارآمد خشکی دهان
فرد در معرض خطر ایجاد الگوی نامناسب مدیریت علائم خشکی دهان قرار دارد.
مثال بالینی: بیماری که به تازگی مصرف داروی ضدافسردگی با عارضه جانبی خشکی دهان را آغاز کرده و از این عارضه آگاه نیست.
خودمدیریتی ناکارآمد خستگی
الگوی مدیریت علائم خستگی که برای رسیدن به اهداف سلامتی رضایتبخش نیست.
مثال بالینی: بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) که به دلیل خستگی شدید، فعالیتهای روزانه خود را محدود کرده اما از استراتژیهای حفظ انرژی مانند برنامهریزی فعالیتها یا چرتهای کوتاه استفاده نمیکند.
خودمدیریتی ناکارآمد لنفادم
الگوی مدیریت علائم لنفادم که برای رسیدن به اهداف سلامتی رضایتبخش نیست.
مثال بالینی: زنی که پس از ماستکتومی دچار لنفادم در بازوی خود شده اما در پوشیدن آستین فشاری و انجام تمرینات توصیهشده کوتاهی میکند.
خطر خودمدیریتی ناکارآمد لنفادم
فرد در معرض خطر ایجاد الگوی نامناسب مدیریت علائم لنفادم قرار دارد.
مثال بالینی: بیماری که تحت عمل جراحی برداشتن غدد لنفاوی زیر بغل قرار گرفته و در مورد خطر بروز لنفادم و راههای پیشگیری از آن آموزش کافی ندیده است.
خودمدیریتی ناکارآمد تهوع
الگوی مدیریت علائم تهوع که برای رسیدن به اهداف سلامتی رضایتبخش نیست.
مثال بالینی: بیمار بارداری که از تهوع صبحگاهی شدید رنج میبرد اما از مصرف وعدههای غذایی کوچک و مکرر یا پرهیز از غذاهای محرک خودداری میکند.
خودمدیریتی ناکارآمد درد
الگوی مدیریت درد که برای رسیدن به اهداف سلامتی رضایتبخش نیست.
مثال بالینی: بیمار مبتلا به آرتریت روماتوئید که داروهای مسکن خود را فقط زمانی که درد “غیرقابل تحمل” میشود مصرف میکند و از روشهای غیردارویی مانند گرما درمانی استفاده نمیکند.
آمادگی برای ارتقاء خودمدیریتی وزن
الگوی مدیریت وزن و عادات غذایی که میتواند برای رسیدن به اهداف سلامتی تقویت شود.
مثال بالینی: فردی که با موفقیت 5 کیلوگرم وزن کم کرده و اکنون به دنبال راهکارهایی برای حفظ وزن جدید و افزایش سطح فعالیت بدنی خود است.
خودمدیریتی ناکارآمد اضافهوزن
الگوی مدیریت وزن و عادات غذایی برای کاهش وزن که رضایتبخش نیست.
مثال بالینی: فردی با BMI 35 که چندین رژیم غذایی را امتحان کرده اما به دلیل عدم پایبندی و بازگشت به عادات غذایی قبلی، موفق به کاهش وزن پایدار نشده است.
خطر خودمدیریتی ناکارآمد اضافهوزن
فرد در معرض خطر ایجاد الگوی نامناسب مدیریت وزن برای کاهش وزن قرار دارد.
مثال بالینی: فردی که به تازگی به دلیل آسیب ورزشی قادر به انجام فعالیت بدنی منظم نیست و عادات غذایی خود را متناسب با این تغییر تنظیم نکرده است.
خودمدیریتی ناکارآمد کمبود وزن
الگوی مدیریت وزن و عادات غذایی برای افزایش وزن که رضایتبخش نیست.
مثال بالینی: یک سالمند که به دلیل بیاشتهایی و مشکلات دندانی دچار کاهش وزن شده اما تمایلی به مصرف مکملهای غذایی پرکالری یا وعدههای غذایی نرم ندارد.
خطر خودمدیریتی ناکارآمد کمبود وزن
فرد در معرض خطر ایجاد الگوی نامناسب مدیریت وزن برای افزایش وزن قرار دارد.
مثال بالینی: بیماری که به تازگی تحت عمل جراحی بزرگ گوارشی قرار گرفته و در معرض خطر سوءجذب و کاهش وزن قرار دارد.
رفتارهای ناکارآمد حفظ سلامت
ناتوانی در شناسایی، مدیریت و یا جستجوی کمک برای حفظ سلامتی.
مثال بالینی: فردی 50 ساله با سابقه خانوادگی بیماری قلبی که سیگار میکشد، رژیم غذایی پرچرب دارد و از انجام معاینات دورهای خودداری میکند.
خطر رفتارهای ناکارآمد حفظ سلامت
فرد در معرض خطر ناتوانی در شناسایی، مدیریت یا جستجوی کمک برای حفظ سلامتی قرار دارد.
مثال بالینی: یک جوان بالغ که به تازگی به طور مستقل زندگی خود را آغاز کرده و آگاهی کمی در مورد تغذیه سالم، ورزش و غربالگریهای بهداشتی دارد.
رفتارهای ناکارآمد نگهداری از خانه
ناتوانی در نگهداری مستقل از یک محیط امن و حامی رشد.
مثال بالینی: یک سالمند مبتلا به آرتریت شدید که قادر به تمیز کردن خانه، خرید و پختوپز نیست و محیط زندگی او نامرتب و ناامن شده است.
خطر رفتارهای ناکارآمد نگهداری از خانه
فرد در معرض خطر ناتوانی در نگهداری مستقل از یک محیط امن و حامی رشد قرار دارد.
مثال بالینی: بیماری که پس از یک دوره بستری طولانی در بیمارستان به خانه بازمیگردد و سیستم حمایتی ضعیفی برای کمک به امور منزل دارد.
آمادگی برای ارتقاء رفتارهای نگهداری از خانه
الگوی نگهداری مستقل از یک محیط امن و حامی رشد که میتواند تقویت شود.
مثال بالینی: زوج جوانی که به تازگی صاحب فرزند شدهاند و به دنبال اطلاعاتی در مورد ایمنسازی خانه برای جلوگیری از حوادث احتمالی کودک هستند.
آمادگی برای ارتقاء مشارکت در ورزش
الگوی فعالیت بدنی منظم که میتواند برای رسیدن به اهداف سلامتی تقویت شود.
مثال بالینی: فردی که به طور منظم سه روز در هفته پیادهروی میکند و اکنون قصد دارد تمرینات قدرتی را نیز به برنامه خود اضافه کند.
سواد سلامت ناکافی
ناتوانی در به دست آوردن، پردازش یا درک اطلاعات و خدمات بهداشتی اولیه مورد نیاز برای تصمیمگیریهای مناسب در زمینه سلامت.
مثال بالینی: بیماری که قادر به خواندن برچسب دارویی خود نیست و نمیتواند دوز صحیح دارو را توضیح دهد.
خطر سواد سلامت ناکافی
فرد در معرض خطر ناتوانی در به دست آوردن، پردازش یا درک اطلاعات بهداشتی قرار دارد.
مثال بالینی: یک مهاجر تازه وارد که با زبان کشور جدید آشنایی کافی ندارد و با سیستم مراقبتهای بهداشتی آن ناآشنا است.
آمادگی برای ارتقاء سواد سلامت
الگوی به دست آوردن، پردازش و درک اطلاعات بهداشتی که میتواند برای تصمیمگیریهای مناسب در زمینه سلامت تقویت شود.
مثال بالینی: بیماری که به تازگی مبتلا به یک بیماری مزمن تشخیص داده شده و فعالانه در جستجوی منابع معتبر برای یادگیری در مورد بیماری خود است.
آمادگی برای ارتقاء سالمندی سالم
الگویی از آمادگی برای فرآیند سالمندی سالم که میتواند تقویت شود.
مثال بالینی: یک فرد 60 ساله که در کلاسهای پیشگیری از سقوط شرکت میکند، رژیم غذایی متعادلی دارد و از نظر اجتماعی فعال است.
سندرم ضعف سالمندی
یک وضعیت بالینی که در آن سالمند دچار کاهش قدرت، استقامت و عملکرد فیزیولویکی میشود که او را در برابر استرسورها آسیبپذیرتر میکند.
مثال بالینی: یک سالمند 85 ساله که دچار کاهش وزن ناخواسته، خستگی مزمن، کندی در راهرفتن و ضعف عضلانی شده و چندین بار زمین خورده است.
خطر سندرم ضعف سالمندی
فرد در معرض خطر ابتلا به وضعیت بالینی ضعف و آسیبپذیری قرار دارد.
مثال بالینی: یک سالمند 78 ساله که به دلیل بیماریهای متعدد مزمن، تحرک کمی دارد و از نظر اجتماعی منزوی است.
حیطه 2: تغذیه
این حیطه به تمام جنبههای مرتبط با دریافت، هضم، جذب و استفاده از مواد مغذی میپردازد. تشخیصهای موجود در این حیطه به پرستاران اجازه میدهد تا مشکلات تغذیهای را از نوزادی تا سالمندی شناسایی و مدیریت کنند. یکی از تحولات مهم در این حیطه، جایگزینی اصطلاح “شیردهی از پستان” (Breastfeeding) با اصطلاحات دقیقتر و فراگیرتری مانند “شیردهی از قفسه سینه” (Chestfeeding) است. این تغییر نشان میدهد که زبان استاندارد پرستاری ثابت نیست و باید برای انعکاس پیشرفتهای علمی و درک عمیقتر از تجربیات انسانی، از جمله در نظر گرفتن هویتهای جنسیتی متنوع، تکامل یابد. این امر به پرستاران امکان میدهد تا با همه بیماران به شیوهای محترمانه و دقیق ارتباط برقرار کنند.
کلاس 1: خوردن/آشامیدن
دریافت ناکافی مواد مغذی
دریافت مواد مغذی که کمتر از نیازهای متابولیک بدن است.
مثال بالینی: بیماری که به دلیل افسردگی دچار بیاشتهایی شدید شده و در یک ماه گذشته 10% از وزن بدن خود را از دست داده است.
خطر دریافت ناکافی مواد مغذی
فرد در معرض خطر دریافت مواد مغذی کمتر از نیازهای متابولیک بدن قرار دارد.
مثال بالینی: یک سالمند که به دلیل مشکلات بلع پس از سکته مغزی، در خوردن غذای کافی با مشکل مواجه است.
آمادگی برای ارتقاء دریافت مواد مغذی
الگوی دریافت مواد مغذی که برای تأمین نیازهای متابولیک کافی است و میتواند تقویت شود.
مثال بالینی: ورزشکاری که برای بهبود عملکرد خود به دنبال مشاوره تغذیهای برای تنظیم یک رژیم غذایی بهینه است.
دریافت ناکافی پروتئین و انرژی
دریافت ناکافی انرژی و/یا پروتئین برای تأمین نیازهای متابولیک.
مثال بالینی: بیمار مبتلا به سرطان پیشرفته که دچار کاشکسی (تحلیل شدید عضلات و چربی) شده و قادر به مصرف مقادیر کافی کالری و پروتئین نیست.
خطر دریافت ناکافی پروتئین و انرژی
فرد در معرض خطر دریافت ناکافی انرژی و/یا پروتئین برای تأمین نیازهای متابولیک قرار دارد.
مثال بالینی: بیمار دچار سوختگی شدید که به دلیل افزایش نیازهای متابولیک برای ترمیم بافت، در معرض خطر سوءتغذیه پروتئین-انرژی قرار دارد.
شیردهی ناکارآمد از قفسه سینه
نارضایتی یا مشکل مادر، نوزاد یا کودک در فرآیند شیردهی از قفسه سینه.
مثال بالینی: مادری که از درد و ترکخوردگی نوک پستان شکایت دارد و نوزادش هنگام شیر خوردن بیقرار است و به درستی به پستان نمیچسبد.
خطر شیردهی ناکارآمد از قفسه سینه
مادر و نوزاد در معرض خطر تجربه نارضایتی یا مشکل در فرآیند شیردهی از قفسه سینه قرار دارند.
مثال بالینی: مادری که برای اولین بار زایمان کرده و به دلیل زایمان سزارین، شروع شیردهی او با تأخیر مواجه شده است.
شیردهی انحصاری مختلشده از قفسه سینه
توقف شیردهی انحصاری از قفسه سینه به دلیل جدایی مادر و نوزاد.
مثال بالینی: نوزاد نارس که در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان (NICU) بستری است و مادر قادر به شیردهی مستقیم نیست.
خطر شیردهی انحصاری مختلشده از قفسه سینه
مادر و نوزاد در معرض خطر توقف شیردهی انحصاری به دلیل جدایی قرار دارند.
مثال بالینی: مادری که قرار است به زودی به سر کار خود بازگردد و نگران حفظ شیردهی انحصاری است.
آمادگی برای ارتقاء شیردهی از قفسه سینه
الگوی عملکردی فرآیند شیردهی از قفسه سینه برای مادر و نوزاد که میتواند تقویت شود.
مثال بالینی: مادری که با موفقیت به نوزاد خود شیر میدهد اما برای یادگیری تکنیکهای دوشیدن و ذخیره شیر برای زمان بازگشت به کار، درخواست کمک میکند.
تولید ناکافی شیر انسان
تولید کم شیر مادر برای تأمین نیازهای تغذیهای نوزاد یا کودک.
مثال بالینی: مادری که علیرغم شیردهی مکرر، نوزادش وزنگیری مناسبی ندارد و پوشکهایش به ندرت خیس میشود.
خطر تولید ناکافی شیر انسان
مادر در معرض خطر تولید کم شیر برای تأمین نیازهای تغذیهای نوزاد یا کودک قرار دارد.
مثال بالینی: مادری با سابقه جراحی کاهش پستان که ممکن است بافت غدهای کافی برای تولید شیر نداشته باشد.
دینامیک تغذیه ناکارآمد نوزاد
مشکلات در تعامل بین نوزاد و مراقب در طول تغذیه.
مثال بالینی: مادری که مضطرب است و نوزاد خود را هنگام شیر خوردن به صورت سفت و محکم در آغوش میگیرد؛ نوزاد نیز بیقرار است، به طور مکرر از پستان جدا میشود و وزنگیری ضعیفی دارد.
دینامیک غذا خوردن ناکارآمد کودک
مشکلات در تعامل بین کودک و مراقب در طول غذا خوردن.
مثال بالینی: والدینی که برای وادار کردن کودک نوپای خود به خوردن سبزیجات، به او فشار میآورند و این امر منجر به مقاومت و امتناع کودک از غذا خوردن میشود.
دینامیک غذا خوردن ناکارآمد نوجوان
مشکلات در تعامل بین نوجوان و مراقب در طول غذا خوردن.
مثال بالینی: نوجوانی که به دلیل نگرانی در مورد وزن خود، به طور مخفیانه غذا میخورد یا وعدههای غذایی را حذف میکند و والدینش با انتقاد و کنترل شدید به این رفتار واکنش نشان میدهند.
اختلال در بلع
عملکرد غیرطبیعی مکانیسم بلع مرتبط با نقص در ساختار یا عملکرد دهان، حلق یا مری.
مثال بالینی: بیماری که پس از سکته مغزی، هنگام نوشیدن مایعات دچار سرفه و احساس خفگی میشود.
کلاس 4: متابولیسم
هیپربیلیروبینمی نوزادی
تجمع بیلیروبین غیرکونژوگه در گردش خون نوزاد (کمتر از 28 روز) که منجر به زردی پوست و صلبیه میشود.
مثال بالینی: نوزاد سه روزهای که سطح بیلیروبین سرم او 18 mg/dL است و پوست و چشمانش به وضوح زرد رنگ است.
خطر هیپربیلیروبینمی نوزادی
نوزاد در معرض خطر تجمع بیلیروبین غیرکونژوگه در گردش خون قرار دارد.
مثال بالینی: نوزاد نارس که به دلیل نارس بودن کبد، در معرض خطر افزایش سطح بیلیروبین قرار دارد.
کلاس 5: هیدراتاسیون
خطر عدم تعادل آب و الکترولیت
فرد در معرض خطر تغییر در سطح الکترولیتهای سرم قرار دارد.
مثال بالینی: بیماری با اسهال و استفراغ شدید که مایعات و الکترولیتهای زیادی از دست میدهد.
خطر عدم تعادل حجم مایعات
فرد در معرض خطر کاهش، افزایش یا تغییر سریع حجم مایعات از یک بخش به بخش دیگر قرار دارد.
مثال بالینی: بیمار مبتلا به نارسایی کلیه که قادر به دفع مایعات اضافی از بدن نیست.
حجم مایعات اضافی
افزایش احتباس مایعات ایزوتونیک.
مثال بالینی: بیمار مبتلا به نارسایی قلبی که با ادم گودهگذار در پاها، اتساع ورید ژوگولار و صداهای ریوی کراکل مراجعه کرده است.
خطر حجم مایعات اضافی
فرد در معرض خطر افزایش احتباس مایعات ایزوتونیک قرار دارد.
مثال بالینی: بیماری که کورتیکواستروئید با دوز بالا دریافت میکند که میتواند منجر به احتباس سدیم و آب شود.
حجم مایعات ناکافی
کاهش مایعات درونعروقی، بینابینی و/یا درونسلولی.
مثال بالینی: یک کارگر ساختمانی که در هوای گرم دچار تعریق شدید شده و با علائم تشنگی، خشکی دهان، کاهش برونده ادراری و تاکیکاردی مراجعه کرده است.
خطر حجم مایعات ناکافی
فرد در معرض خطر کاهش حجم مایعات بدن قرار دارد.
مثال بالینی: یک سالمند که به دلیل کاهش حس تشنگی و تحرک محدود، ممکن است مایعات کافی ننوشد.
حیطه 3: دفع و تبادل
این حیطه به فرآیندهای فیزیولوژیکی دفع مواد زائد از بدن، از جمله عملکرد ادراری، گوارشی و تنفسی میپردازد. دقت و جزئیات در تشخیصهای این حیطه، نمونهای بارز از چگونگی بهبود کیفیت مراقبت توسط طبقهبندی NANDA-I است. به عنوان مثال، این طبقهبندی تنها یک تشخیص کلی برای “بیاختیاری” ارائه نمیدهد، بلکه انواع مختلف آن مانند بیاختیاری استرسی، فوریتی، مختلط و مرتبط با ناتوانی را مشخص میکند. این تفکیک بسیار مهم است، زیرا علتشناسی و مداخلات پرستاری برای هر یک از این انواع کاملاً متفاوت است. بیاختیاری استرسی ممکن است به تمرینات تقویت عضلات کف لگن پاسخ دهد، در حالی که بیاختیاری فوریتی نیازمند بازآموزی مثانه یا مداخلات دارویی است. این سطح از جزئیات، پرستار را به ارزیابی دقیقتر و برنامهریزی مراقبتی مبتنی بر شواهد و متناسب با علت اصلی مشکل هدایت میکند.
کلاس 1: عملکرد ادراری
اختلال در دفع ادرار
اختلال در دفع ادرار.
مثال بالینی: مردی با هیپرپلازی خوشخیم پروستات که از تکرر ادرار، فوریت در ادرار کردن و مشکل در شروع جریان ادرار شکایت دارد.
خطر احتباس ادرار
فرد در معرض خطر تخلیه ناقص مثانه قرار دارد.
مثال بالینی: بیماری که پس از عمل جراحی، داروهای آنتیکولینرژیک دریافت میکند که میتواند انقباض مثانه را مهار کند.
بیاختیاری ادراری مرتبط با ناتوانی
نشت غیرارادی ادرار به دلیل ناتوانی یا عدم تمایل به رسیدن به توالت به موقع.
مثال بالینی: بیمار بستری در تخت که به دلیل ضعف شدید و درد، قادر به استفاده سریع از لگن نیست و قبل از دریافت کمک دچار بیاختیاری میشود.
بیاختیاری ادراری مختلط
نشت غیرارادی ادرار همراه با فوریت و همچنین با افزایش فشار داخل شکمی.
مثال بالینی: زنی که هم هنگام سرفه یا عطسه (استرسی) و هم با احساس ناگهانی نیاز به دفع ادرار (فوریتی) دچار نشت ادرار میشود.
بیاختیاری ادراری استرسی
نشت غیرارادی ادرار با افزایش فشار داخل شکمی.
مثال بالینی: زنی که پس از چندین زایمان طبیعی، هنگام خندیدن، بلند کردن اجسام سنگین یا ورزش کردن دچار نشت ادرار میشود.
بیاختیاری ادراری فوریتی
نشت غیرارادی ادرار همراه با احساس شدید و ناگهانی نیاز به دفع ادرار.
مثال بالینی: بیماری با عفونت دستگاه ادراری که به طور ناگهانی احساس نیاز شدید به ادرار کردن پیدا میکند و قبل از رسیدن به توالت دچار بیاختیاری میشود.
خطر بیاختیاری ادراری فوریتی
فرد در معرض خطر نشت غیرارادی ادرار همراه با احساس شدید و ناگهانی نیاز به دفع ادرار قرار دارد.
مثال بالینی: فردی که مصرف بالای کافئین و نوشیدنیهای گازدار دارد که میتوانند مثانه را تحریک کنند.
کلاس 2: عملکرد گوارشی
اختلال در تحرک گوارشی
افزایش، کاهش، ناکارآمدی یا عدم وجود فعالیت پریستالتیک در دستگاه گوارش.
مثال بالینی: بیماری که پس از جراحی شکم دچار ایلئوس (فلج روده) شده و صداهای رودهای او شنیده نمیشود.
خطر اختلال در تحرک گوارشی
فرد در معرض خطر افزایش، کاهش، ناکارآمدی یا عدم وجود فعالیت پریستالتیک قرار دارد.
مثال بالینی: بیماری که به دلیل بیحرکتی طولانیمدت در بستر و مصرف داروهای اپیوئیدی، در معرض خطر کاهش حرکات روده قرار دارد.
اختلال در دفع رودهای
الگوی دفع مدفوع که با یبوست یا اسهال مشخص میشود.
مثال بالینی: بیماری که به طور متناوب دورههایی از یبوست شدید و اسهال را تجربه میکند، که مشخصه سندرم روده تحریکپذیر (IBS) است.
خطر اختلال در دفع رودهای
فرد در معرض خطر تغییر در الگوی طبیعی دفع مدفوع قرار دارد.
مثال بالینی: فردی که در حال سفر به یک کشور خارجی است و به دلیل تغییر در رژیم غذایی و آب، در معرض خطر اسهال مسافرتی قرار دارد.
یبوست عملکردی مزمن
دفعات نادر یا دشوار دفع مدفوع که برای حداقل 3 ماه ادامه دارد.
مثال بالینی: یک سالمند که کمتر از سه بار در هفته اجابت مزاج دارد، مدفوع او سفت و خشک است و برای دفع نیاز به زور زدن زیاد دارد.
خطر یبوست عملکردی مزمن
فرد در معرض خطر دفعات نادر یا دشوار دفع مدفوع برای مدت طولانی قرار دارد.
مثال بالینی: فردی با رژیم غذایی کمفیبر و مصرف مایعات ناکافی که سبک زندگی بیتحرکی دارد.
اختلال در کنترل مدفوع
تغییر در عادات طبیعی روده که با دفع غیرارادی مدفوع مشخص میشود.
مثال بالینی: بیماری که به دلیل آسیب به اسفنکتر مقعدی در حین زایمان، قادر به کنترل خروج گاز یا مدفوع مایع نیست.
خطر اختلال در کنترل مدفوع
فرد در معرض خطر دفع غیرارادی مدفوع قرار دارد.
مثال بالینی: بیمار مبتلا به زوال عقل پیشرفته که ممکن است احساس نیاز به دفع را تشخیص ندهد.
کلاس 4: عملکرد تنفسی
اختلال در تبادل گازی
مازاد یا کمبود اکسیژنرسانی و/یا دفع دیاکسید کربن در سطح غشای آلوئولی-مویرگی.
مثال بالینی: بیمار مبتلا به ذاتالریه که با اشباع اکسیژن خون (SpO2) 88% در هوای اتاق، سیانوز لبها و استفاده از عضلات کمکی تنفسی مراجعه کرده است.
حیطه 4: فعالیت/استراحت
این حیطه گسترده، تولید، حفظ و مصرف انرژی را پوشش میدهد و شامل مفاهیمی چون خواب، تحرک، تعادل انرژی، پاسخهای قلبی-ریوی و توانایی مراقبت از خود است. تشخیصهای این حیطه به صورت یکپارچه عمل میکنند و اغلب یک آبشار بالینی قابل پیشبینی را نشان میدهند. به عنوان مثال، یک بیمار ممکن است در ابتدا به دلیل یک بیماری حاد با تشخیص اختلال در تحرک فیزیکی (کلاس 2) مواجه شود. این مشکل به طور مستقیم میتواند منجر به سندرم کاهش توانایی مراقبت از خود (کلاس 5) شود، زیرا بیمار دیگر قادر به انجام فعالیتهای روزانه زندگی خود نیست. اگر این بیحرکتی ادامه یابد، بیمار در معرض خطر مشکلات دیگری در همین حیطه، مانند خطر پرفیوژن ناکارآمد بافت محیطی (کلاس 4) به دلیل استاز وریدی قرار میگیرد. این ارتباط درونی نشان میدهد که چگونه چارچوب NANDA-I به پرستاران در پیشبینی مشکلات آینده و اجرای مراقبتهای پیشگیرانه کمک میکند.
کلاس 1: خواب/استراحت
الگوی خواب ناکارآمد
وقفههایی در مدت و کیفیت خواب که باعث اختلال در عملکرد میشود.
مثال بالینی: دانشجویی که در فصل امتحانات به دلیل استرس، شبها به سختی به خواب میرود، چندین بار بیدار میشود و در طول روز احساس خستگی و عدم تمرکز دارد.
خطر الگوی خواب ناکارآمد
فرد در معرض خطر وقفههایی در مدت و کیفیت خواب قرار دارد.
مثال بالینی: بیمار بستری در بخش مراقبتهای ویژه (ICU) که به دلیل سر و صدا، نور مداوم و اقدامات مکرر پرستاری، در معرض اختلال خواب قرار دارد.
آمادگی برای ارتقاء الگوی خواب
الگویی از خواب که کیفیت و کمیت کافی را فراهم میکند و میتواند تقویت شود.
مثال بالینی: فردی که به طور کلی خواب خوبی دارد اما برای بهبود کیفیت خواب خود، به دنبال یادگیری تکنیکهای آرامسازی قبل از خواب است.
رفتارهای بهداشت خواب ناکارآمد
عادات، رفتارها یا عوامل محیطی که پیش از خواب رخ میدهند و با خواب باکیفیت یا خوابآلودگی روزانه تداخل دارند.
مثال بالینی: فردی که تا دیروقت با تلفن همراه خود کار میکند، قبل از خواب نوشیدنیهای کافئیندار مصرف میکند و اتاق خواب گرم و پرنوری دارد.
خطر رفتارهای بهداشت خواب ناکارآمد
فرد در معرض خطر ایجاد عادات، رفتارها یا عوامل محیطی است که با خواب باکیفیت تداخل دارند.
مثال بالینی: یک کارگر شیفتی که الگوی خواب و بیداری نامنظمی دارد و ممکن است به رفتارهای ناسالم برای مقابله با خوابآلودگی روی آورد.
کلاس 2: فعالیت/ورزش
اختلال در تحرک فیزیکی
محدودیت در حرکت مستقل و هدفمند بدن یا یک یا چند اندام.
مثال بالینی: بیمار مبتلا به پارکینسون که با لرزش، سفتی عضلات و مشکل در شروع حرکت، قادر به راهرفتن بدون کمک نیست.
خطر اختلال در تحرک فیزیکی
فرد در معرض خطر محدودیت در حرکت مستقل و هدفمند بدن قرار دارد.
مثال بالینی: بیماری که به دلیل درد شدید پس از عمل جراحی، از خارج شدن از تخت امتناع میکند.
اختلال در تحرک در تخت
محدودیت در حرکت مستقل از یک وضعیت به وضعیت دیگر در تخت.
مثال بالینی: بیمار 70 سالهای که به دنبال شکستگی لگن تحت عمل جراحی قرار گرفته و به دلیل درد و ضعف، قادر به چرخیدن یا تغییر وضعیت در تخت بدون کمک دو نفر نیست.
اختلال در تحرک با ویلچر
محدودیت در حرکت مستقل در محیط با ویلچر.
مثال بالینی: بیمار دچار ضایعه نخاعی که قدرت کافی در بازوهای خود برای به حرکت درآوردن ویلچر در سطوح شیبدار را ندارد.
اختلال در توانایی نشستن
محدودیت در توانایی نشستن مستقل.
مثال بالینی: کودکی با فلج مغزی که به دلیل ضعف عضلات تنه، قادر به نشستن بدون حمایت نیست.
اختلال در توانایی ایستادن
محدودیت در توانایی ایستادن مستقل.
مثال بالینی: بیماری که پس از یک دوره طولانی استراحت مطلق، هنگام تلاش برای ایستادن دچار سرگیجه و ضعف شدید میشود.
اختلال در توانایی جابجایی
محدودیت در حرکت مستقل بین دو سطح نزدیک.
مثال بالینی: یک سالمند که قادر به جابجایی ایمن از تخت به صندلی بدون کمک نیست.
اختلال در توانایی راهرفتن
محدودیت در حرکت مستقل با پا در محیط.
مثال بالینی: بیماری که به دلیل استئوآرتریت شدید زانو، با لنگش راه میرود و برای حفظ تعادل نیاز به واکر دارد.
کلاس 3: تعادل انرژی
کاهش تحمل فعالیت
استقامت فیزیولوژیکی یا روانی ناکافی برای تحمل یا تکمیل فعالیتهای روزانه مورد نیاز یا مورد علاقه.
مثال بالینی: بیمار مبتلا به بیماری مزمن انسدادی ریه (COPD) که پس از طی کردن مسافت کوتاهی دچار تنگی نفس شدید میشود و باید استراحت کند.
خطر کاهش تحمل فعالیت
فرد در معرض خطر نداشتن استقامت کافی برای تکمیل فعالیتهای روزانه قرار دارد.
مثال بالینی: بیماری که به دلیل کمخونی شدید، سطح هموگلوبین پایینی دارد و در معرض خستگی زودرس هنگام فعالیت است.
بار خستگی افراطی
خستگی فراگیر و پایدار که منجر به ناتوانی در حفظ سبک زندگی مورد نظر میشود.
مثال بالینی: بیمار تحت شیمیدرمانی که از خستگی فلجکنندهای شکایت دارد که حتی پس از استراحت نیز بهبود نمییابد و او را از انجام سادهترین کارها باز میدارد.
اختلال در بهبودی پس از جراحی
عدم دستیابی به بهبودی کامل پس از یک عمل جراحی در یک دوره زمانی طبیعی.
مثال بالینی: بیماری که یک هفته پس از عمل جراحی تعویض مفصل زانو، همچنان درد کنترلنشده، تورم شدید و دامنه حرکتی بسیار محدودی دارد.
خطر اختلال در بهبودی پس از جراحی
فرد در معرض خطر عدم دستیابی به بهبودی کامل پس از جراحی در دوره زمانی طبیعی قرار دارد.
مثال بالینی: بیمار چاق و دیابتی که تحت یک عمل جراحی بزرگ قرار گرفته و در معرض خطر عفونت زخم و تأخیر در بهبودی است.
کلاس 4: پاسخهای قلبیعروقی/ریوی
خطر اختلال در عملکرد قلبیعروقی
فرد در معرض خطر ناتوانی قلب در پمپاژ خون کافی برای تأمین نیازهای متابولیک بدن قرار دارد.
مثال بالینی: بیمار با سابقه انفارکتوس میوکارد و کسر تخلیهای پایین که در معرض خطر نارسایی قلبی است.
خطر عدم تعادل فشار خون
فرد در معرض خطر نوسان فشار خون خارج از محدوده طبیعی قرار دارد.
مثال بالینی: بیماری که به تازگی مصرف یک داروی جدید ضدفشارخون را آغاز کرده و در معرض خطر افت فشار خون وضعیتی است.
خطر کاهش برونده قلبی
فرد در معرض خطر پمپاژ ناکافی خون توسط قلب برای تأمین نیازهای متابولیک بدن قرار دارد.
مثال بالینی: بیمار دچار آریتمی قلبی (مانند فیبریلاسیون دهلیزی با پاسخ بطنی سریع) که میتواند کارایی پمپاژ قلب را کاهش دهد.
خطر پرفیوژن ناکارآمد بافت مغزی
فرد در معرض خطر کاهش گردش خون در بافت مغز قرار دارد.
مثال بالینی: بیمار مبتلا به تنگی شدید شریان کاروتید که در معرض خطر سکته مغزی ایسکمیک است.
پرفیوژن ناکارآمد بافت محیطی
کاهش گردش خون در اندامهای محیطی که میتواند سلامت را به خطر اندازد.
مثال بالینی: بیمار مبتلا به بیماری شریان محیطی که پاهای سرد، رنگپریده، بدون نبض و با زمان پرشدگی مویرگی طولانی دارد.
خطر پرفیوژن ناکارآمد بافت محیطی
فرد در معرض خطر کاهش گردش خون در اندامهای محیطی قرار دارد.
مثال بالینی: بیمار دیابتی با نوروپاتی محیطی که ممکن است متوجه آسیبهای کوچک به پاهای خود نشود و در معرض خطر زخم و عفونت است.
الگوی تنفسی ناکارآمد
دم و/یا بازدم که تهویه کافی را فراهم نمیکند.
مثال بالینی: بیماری با حمله آسم که با خسخس سینه، تنفسهای کوتاه و سطحی و استفاده از عضلات کمکی گردن تنفس میکند.
اختلال در تهویه خودبهخودی
کاهش ذخایر انرژی که منجر به ناتوانی فرد در حفظ تنفس کافی برای حمایت از زندگی میشود.
مثال بالینی: بیماری با میاستنی گراویس که دچار ضعف شدید عضلات تنفسی شده و قادر به حفظ تهویه کافی بدون حمایت مکانیکی نیست.
پاسخ ناکارآمد جداسازی کودک از ونتیلاتور
ناتوانی در تطابق با سطوح پایینتر حمایت تهویه مکانیکی که فرآیند جداسازی را قطع یا طولانی میکند.
مثال بالینی: کودکی که تحت تهویه مکانیکی است و با هر بار تلاش برای کاهش حمایت ونتیلاتور، دچار دیسترس تنفسی، تاکیکاردی و کاهش اشباع اکسیژن میشود.
پاسخ ناکارآمد جداسازی بزرگسال از ونتیلاتور
ناتوانی در تطابق با سطوح پایینتر حمایت تهویه مکانیکی که فرآیند جداسازی را قطع یا طولانی میکند.
مثال بالینی: بیماری که پس از یک دوره طولانی تهویه مکانیکی، هنگام تلاش برای جداسازی، دچار اضطراب شدید، تنفس سریع و سطحی و افزایش کار تنفسی میشود.
کلاس 5: مراقبت از خود
سندرم کاهش توانایی مراقبت از خود
ناتوانی در انجام یا تکمیل فعالیتهای حمام کردن، لباس پوشیدن، غذا خوردن، آراستن و توالت رفتن برای خود.
مثال بالینی: بیمار مبتلا به زوال عقل پیشرفته که برای تمام فعالیتهای روزانه زندگی به کمک کامل نیاز دارد، بیاختیار است و قادر به غذا خوردن یا آراستن خود نیست.
خطر سندرم کاهش توانایی مراقبت از خود
فرد در معرض خطر ناتوانی در انجام فعالیتهای مراقبت از خود قرار دارد.
مثال بالینی: بیمار مبتلا به آرتریت روماتوئید پیشرونده که به تدریج توانایی خود را در انجام کارهای ظریف مانند بستن دکمهها از دست میدهد.
آمادگی برای ارتقاء تواناییهای مراقبت از خود
الگوی انجام فعالیتهای مراقبت از خود که میتواند برای رسیدن به اهداف سلامتی تقویت شود.
مثال بالینی: بیماری که پس از سکته مغزی، در حال یادگیری مجدد نحوه لباس پوشیدن با یک دست است و برای افزایش استقلال خود انگیزه دارد.
کاهش توانایی حمام کردن
ناتوانی در انجام یا تکمیل فعالیتهای حمام کردن برای خود.
مثال بالینی: یک سالمند ضعیف که به دلیل ترس از افتادن، قادر به دوش گرفتن به تنهایی نیست.
کاهش توانایی لباس پوشیدن
ناتوانی در انجام یا تکمیل فعالیتهای لباس پوشیدن و درآوردن لباس برای خود.
مثال بالینی: بیماری که به دلیل درد و محدودیت حرکتی شانه پس از جراحی، قادر به پوشیدن پیراهن خود نیست.
کاهش توانایی غذا خوردن
ناتوانی در انجام یا تکمیل فعالیتهای غذا خوردن برای خود.
مثال بالینی: بیماری با لرزش شدید دستها به دلیل بیماری پارکینسون که قادر به بردن قاشق به دهان خود بدون ریختن غذا نیست.
کاهش توانایی آراستن
ناتوانی در انجام یا تکمیل فعالیتهای آراستن برای خود.
مثال بالینی: بیماری با افسردگی شدید که انگیزه و انرژی لازم برای شانه کردن موها یا مسواک زدن دندانهای خود را ندارد.
کاهش توانایی توالت رفتن
ناتوانی در انجام یا تکمیل فعالیتهای توالت رفتن برای خود.
مثال بالینی: بیماری که به دلیل ضعف اندام تحتانی، قادر به نشستن و برخاستن از توالت فرنگی به تنهایی نیست.
رفتارهای بهداشت دهان ناکارآمد
عادات بهداشتی دهان که برای حفظ سلامت دهان و دندان ناکافی است.
مثال بالینی: فردی که به ندرت مسواک میزند و از نخ دندان استفاده نمیکند و دچار پوسیدگیهای متعدد دندانی و ژنژیویت است.
خطر رفتارهای بهداشت دهان ناکارآمد
فرد در معرض خطر ایجاد عادات بهداشتی دهان ناکافی قرار دارد.
مثال بالینی: بیماری که به دلیل ناتوانی شناختی، ممکن است اهمیت بهداشت دهان را فراموش کند.
بخش دوم: تشخیصهای مرتبط با شناخت، ادراک و تعامل
حیطه 5: ادراک/شناخت
این حیطه بر سیستم پردازش اطلاعات انسانی، از جمله شناخت و ارتباط، تمرکز دارد. تشخیصهای این حیطه به پرستاران کمک میکنند تا اختلالات در فرآیندهای ذهنی مانند حافظه، تفکر، تصمیمگیری و ارتباط را شناسایی کنند. یک تغییر ظریف اما مهم در این حیطه، بازنگری تشخیص کلاسیک “کمبود دانش” (Deficient Knowledge) به دانش سلامت ناکافی (Inadequate Health Knowledge) است. این تغییر، یک تحول فلسفی را نشان میدهد. اصطلاح “کمبود دانش” میتواند بار معنایی منفی داشته باشد و به نوعی بیمار را مقصر بداند. در مقابل، “دانش سلامت ناکافی” مشکل را به عنوان یک شکاف بین اطلاعاتی که بیمار دارد و اطلاعاتی که برای مدیریت سلامت خود نیاز دارد، بازتعریف میکند. این رویکرد کمتر قضاوتگرانه و بیشتر موقعیتی است و با اصول مدرن سواد سلامت همخوانی دارد، که شکافهای دانشی را یک مسئله سیستمی (مانند ارتباط ضعیف ارائهدهندگان خدمات یا پیچیدگی مطالب آموزشی) میداند تا یک نقص شخصی. این تغییر، پرستاران را تشویق میکند تا بر نقش خود به عنوان مربی و تسهیلگر ارتباط تمرکز کنند.
کلاس 4: شناخت
گیجی حاد
شروع ناگهانی اختلالات برگشتپذیر در هوشیاری، توجه، شناخت و ادراک که در یک دوره زمانی کوتاه ایجاد میشود.
مثال بالینی: بیمار 78 سالهای که با عفونت دستگاه ادراری بستری شده، نسبت به زمان و مکان گیج است، سعی در کندن آنژیوکت خود دارد و قادر به پیروی از دستورات ساده نیست؛ این تغییرات به صورت حاد نسبت به وضعیت پایه او ایجاد شده است.
خطر گیجی حاد
فرد در معرض خطر ایجاد اختلالات ناگهانی و برگشتپذیر در هوشیاری، توجه، شناخت و ادراک قرار دارد.
مثال بالینی: یک بیمار سالمند که پس از عمل جراحی، چندین داروی جدید دریافت میکند و در یک محیط ناآشنا قرار دارد.
گیجی مزمن
اختلال غیرقابل برگشت، طولانیمدت و/یا پیشرونده در هوشیاری، توجه، شناخت و ادراک.
مثال بالینی: بیمار مبتلا به بیماری آلزایمر پیشرفته که قادر به شناسایی اعضای خانواده خود نیست و حافظه کوتاهمدت و بلندمدت او به شدت آسیب دیده است.
کنترل تکانه ناکارآمد
ناتوانی در مقاومت در برابر یک تکانه، انگیزه یا وسوسه برای انجام عملی که برای خود یا دیگران مضر است.
مثال بالینی: فردی با اختلال شخصیت مرزی که در هنگام عصبانیت، بدون فکر کردن به عواقب، اقدام به خودزنی یا خریدهای بیرویه میکند.
فرآیندهای فکری مختلشده
اختلال در عملیات و فعالیتهای ذهنی مانند تفکر، استدلال و حل مسئله.
مثال بالینی: بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی که دچار هذیانهای گزند و آسیب است و معتقد است که دیگران قصد آسیب رساندن به او را دارند.
دانش سلامت ناکافی
فقدان یا کمبود اطلاعات شناختی مرتبط با یک موضوع خاص سلامتی.
مثال بالینی: بیماری که به تازگی مبتلا به فشار خون بالا تشخیص داده شده اما نمیتواند توضیح دهد که فشار خون بالا چیست یا چرا مصرف منظم دارو مهم است.
آمادگی برای ارتقاء دانش سلامت
وجود اطلاعات شناختی مرتبط با یک موضوع خاص سلامتی که میتواند تقویت شود.
مثال بالینی: والدین یک کودک مبتلا به آسم که در مورد نحوه استفاده صحیح از اسپری و مدیریت حملات آسم آموزش دیدهاند و اکنون میخواهند در مورد آلرژنهای محیطی بیشتر بدانند.
اختلال در حافظه
ناتوانی در به خاطر آوردن یا یادآوری بخشهایی از اطلاعات یا مهارتهای رفتاری.
مثال بالینی: بیماری که پس از آسیب مغزی تروماتیک، قادر به یادآوری وقایع اخیر نیست اما خاطرات قدیمی خود را به خوبی به یاد میآورد.
اختلال در تصمیمگیری
ناتوانی در انتخاب بین دو یا چند گزینه که بر نتیجه تأثیر میگذارد.
مثال بالینی: بیماری که علیرغم توضیحات کامل پزشک در مورد گزینههای درمانی (جراحی یا شیمیدرمانی)، قادر به انتخاب یکی از آنها نیست و دچار اضطراب و دودلی شدید است.
آمادگی برای ارتقاء تصمیمگیری
الگویی از فرآیند شناختی انتخاب بین گزینهها که میتواند تقویت شود.
مثال بالینی: بیماری که با چندین گزینه درمانی روبرو است و از پرستار میخواهد تا به او در تهیه لیستی از مزایا و معایب هر گزینه کمک کند تا بتواند تصمیمی آگاهانه بگیرد.
اختلال در تصمیمگیری مستقل
ناتوانی یک فرد جوان در انتخاب مستقل بین دو یا چند گزینه که بر نتیجه تأثیر میگذارد.
مثال بالینی: یک نوجوان 17 ساله مبتلا به یک بیماری مزمن که علیرغم داشتن توانایی شناختی، اجازه میدهد والدینش تمام تصمیمات مربوط به درمان او را بگیرند.
خطر اختلال در تصمیمگیری مستقل
یک فرد جوان در معرض خطر ناتوانی در انتخاب مستقل بین گزینهها قرار دارد.
مثال بالینی: نوجوانی که والدینش بیش از حد از او حمایت میکنند و هرگز به او اجازه تصمیمگیری در مورد مسائل شخصیاش را ندادهاند.
آمادگی برای ارتقاء تصمیمگیری مستقل
الگویی از فرآیند شناختی انتخاب مستقل بین گزینهها در یک فرد جوان که میتواند تقویت شود.
مثال بالینی: نوجوانی که به تدریج مسئولیت مدیریت دیابت خود را بر عهده میگیرد و در مورد گزینههای مربوط به پمپ انسولین تحقیق میکند.
کلاس 5: ارتباط
اختلال در ارتباط کلامی
کاهش، تأخیر یا عدم توانایی در دریافت، پردازش، انتقال و استفاده از یک سیستم نمادین.
مثال بالینی: بیماری که پس از سکته مغزی دچار آفازی بیانی شده و قادر به بیان کلمات برای ابراز نیازهای خود نیست.
خطر اختلال در ارتباط کلامی
فرد در معرض خطر کاهش، تأخیر یا عدم توانایی در استفاده از یک سیستم نمادین قرار دارد.
مثال بالینی: بیماری که تحت عمل جراحی حنجره قرار گرفته و به طور موقت قادر به صحبت کردن نخواهد بود.
آمادگی برای ارتقاء ارتباط کلامی
الگویی از تبادل اطلاعات و ایدهها با دیگران که میتواند تقویت شود.
مثال بالینی: بیماری که پس از بهبودی نسبی از آفازی، برای بهبود بیشتر مهارتهای گفتاری خود در کلاسهای گفتاردرمانی شرکت میکند.
حیطه 6: خودپنداره
این حیطه به آگاهی فرد از خود، از جمله خودپنداره، عزت نفس و تصویر بدنی میپردازد. تشخیصهای این حیطه زبان رسمی را برای پرستاران فراهم میکنند تا به زخمهای روانی و عاطفی که اغلب همراه با بحرانهای سلامت جسمی هستند، رسیدگی کنند. در حالی که مدل پزشکی بر درمان بیماری (مانند سرطان) تمرکز دارد، پرستاری با رویکرد کلنگر خود، به پاسخ انسانی به بیماری و درمان آن (مانند تأثیر ماستکتومی بر زنانگی) میپردازد. تشخیصهایی مانند تصویر بدنی مختلشده یا عزت نفس موقعیتی ناکافی، این پاسخهای روانی-اجتماعی را به عنوان مشکلات معتبری که نیازمند مداخله پرستاری هستند، به رسمیت میشناسند. این امر نقش پرستار را در ارائه مراقبت جامع و کلنگر که فراتر از وظایف فیزیکی است، تثبیت میکند و تضمین میکند که بهبودی عاطفی و روانی بیمار نادیده گرفته نمیشود.
کلاس 1: خودپنداره
آمادگی برای ارتقاء خودپنداره
الگویی از ادراکات در مورد خود که برای حفظ تندرستی کافی است و میتواند تقویت شود.
مثال بالینی: فردی که پس از بازنشستگی، با شرکت در فعالیتهای داوطلبانه و یادگیری مهارتهای جدید، در حال شکلدهی به هویت جدید خود است.
هویت شخصی مختلشده
ناتوانی در تمایز بین خود و غیر خود.
مثال بالینی: نوجوانی که به دلیل فشار گروه همسالان، ارزشها و باورهای خود را زیر پا میگذارد و رفتارهایی را تقلید میکند که با شخصیت واقعی او در تضاد است.
سندرم هویت خانوادگی مختلشده
ناتوانی خانواده در حفظ احساس یکپارچگی و هدفمندی مشترک.
مثال بالینی: خانوادهای که پس از طلاق والدین، دچار سردرگمی در نقشها، قوانین و اهداف مشترک شده است.
خطر سندرم هویت خانوادگی مختلشده
خانواده در معرض خطر ناتوانی در حفظ احساس یکپارچگی و هدفمندی مشترک قرار دارد.
مثال بالینی: خانوادهای که با تولد اولین فرزند با نیازهای ویژه، با چالشهای جدید و پیشبینینشدهای روبرو شده است.
خطر اختلال در کرامت انسانی
فرد در معرض خطر آسیبپذیری درکشده یا واقعی به ارزش و افتخار خود قرار دارد.
مثال بالینی: بیمار سالمندی که در یک مرکز مراقبتی، حریم خصوصی او رعایت نمیشود و با او به صورت تحقیرآمیز رفتار میشود.
آمادگی برای ارتقاء هویت اجتماعی تراجنسیتی
الگویی از ثبات در هویت جنسیتی و ادغام آن در خودپنداره که میتواند تقویت شود.
مثال بالینی: یک فرد تراجنسیتی که فرآیند گذار خود را آغاز کرده و به دنبال حمایت برای ابراز هویت جنسیتی خود در محیط کار و اجتماع است.
کلاس 2: عزت نفس
عزت نفس ناکافی مزمن
ارزیابی منفی طولانیمدت از خود و تواناییهای خود.
مثال بالینی: فردی که از کودکی مورد انتقاد و سرزنش قرار گرفته و علیرغم موفقیتهای شغلی، همواره احساس بیارزشی و عدم کفایت میکند.
خطر عزت نفس ناکافی مزمن
فرد در معرض خطر ایجاد ارزیابی منفی طولانیمدت از خود قرار دارد.
مثال بالینی: کودکی که در محیطی با انتظارات غیرواقعی و انتقاد مداوم رشد میکند.
عزت نفس ناکافی موقعیتی
ایجاد ادراک منفی از ارزش خود در پاسخ به یک موقعیت فعلی.
مثال بالینی: فردی که پس از از دست دادن شغل خود، احساس شکست و بیفایدگی میکند.
خطر عزت نفس ناکافی موقعیتی
فرد در معرض خطر ایجاد ادراک منفی از ارزش خود در پاسخ به یک موقعیت خاص قرار دارد.
مثال بالینی: بیماری که به دلیل یک بیماری مزمن، دیگر قادر به انجام نقشهای قبلی خود در خانواده و جامعه نیست.
خودکارآمدی سلامت ناکافی
کاهش اعتماد به توانایی خود برای انجام اقدامات لازم برای دستیابی به یک هدف سلامتی خاص.
مثال بالینی: بیمار دیابتی که علیرغم آموزش، به توانایی خود برای مدیریت رژیم غذایی و تزریق انسولین شک دارد.
کلاس 3: تصویر بدنی
تصویر بدنی مختلشده
سردرگمی در تصویر ذهنی از خود فیزیکی.
مثال بالینی: زن 24 سالهای که پس از ماستکتومی، از نگاه کردن به زخم جراحی خود امتناع میکند، اظهاراتی مانند “من حالا زشت شدهام” بیان میکند و از تماس اجتماعی با شریک زندگی خود کنارهگیری میکند.
حیطه 7: ارتباط نقش
این حیطه به بررسی ارتباطات و تداعیهای مثبت و منفی بین افراد و گروهها میپردازد. تشخیصهای این حیطه نشان میدهند که NANDA-I به طور رسمی “واحد مراقبت” را فراتر از بیمار منفرد میداند و خانواده و حتی جامعه را نیز در بر میگیرد. وجود تشخیصهای متمرکز بر خانواده و جامعه (مانند فرآیندهای خانوادگی مختلشده، تطابق خانوادگی ناسازگار و مدیریت ناکارآمد سلامت جامعه) به پرستاران ابزارهایی میدهد تا در سطح سیستمی ارزیابی، تشخیص و مداخله کنند. این امر به ویژه در حوزههایی مانند پرستاری کودکان، روانپزشکی و بهداشت جامعه که سلامت فرد به شدت به پویایی خانواده و حمایتهای اجتماعی وابسته است، حیاتی است. این رویکرد، دامنه практику پرستاری را از یک مدل یکبهیک به یک رویکرد تأثیرگذارتر و مبتنی بر سیستمها گسترش میدهد.
کلاس 1: نقشهای مراقبتی
رفتارهای والدینی مختلشده
رفتارهای مراقبتی که از نظر اجتماعی نامناسب است و نیازهای کودک را برآورده نمیکند.
مثال بالینی: والدینی که انتظارات رشدی غیرواقعی از کودک نوپای خود دارند و در پاسخ به رفتارهای عادی او، واکنشهای تنبیهی و خشن نشان میدهند.
خطر رفتارهای والدینی مختلشده
مراقب در معرض خطر ارائه رفتارهای مراقبتی نامناسب است که نیازهای کودک را برآورده نمیکند.
مثال بالینی: یک مادر نوجوان و مجرد که فاقد دانش کافی در مورد رشد کودک و مهارتهای فرزندپروری است و از حمایت اجتماعی ضعیفی برخوردار است.
آمادگی برای ارتقاء رفتارهای والدینی
الگویی از ارائه یک محیط پرورشی برای کودک که میتواند تقویت شود.
مثال بالینی: والدینی که در کلاسهای فرزندپروری شرکت میکنند تا مهارتهای ارتباطی و انضباطی مثبت را بیاموزند.
تعارض افراطی نقش والدین
تعارض و سردرگمی والدین در پاسخ به بحران.
مثال بالینی: والدینی که فرزندشان به تازگی مبتلا به یک بیماری مزمن تشخیص داده شده و در مورد نحوه مراقبت از او و تقسیم مسئولیتها با یکدیگر اختلاف نظر شدید دارند.
کلاس 2: روابط خانوادگی
الگوهای تعامل خانوادگی مختلشده
تغییر در روابط یا عملکرد خانواده.
مثال بالینی: خانوادهای که پس از اعتیاد یکی از اعضا، ارتباطات بین آنها قطع شده و سرشار از سرزنش و بیاعتمادی است.
خطر الگوهای تعامل خانوادگی مختلشده
خانواده در معرض خطر تغییر در روابط یا عملکرد خود قرار دارد.
مثال بالینی: خانوادهای که با مشکلات مالی جدی روبرو است که میتواند منجر به استرس و تعارض بین اعضا شود.
فرآیندهای خانوادگی مختلشده
ناتوانی خانواده در برآوردن نیازهای اعضای خود، انجام وظایف خانوادگی یا حفظ ارتباط برای رشد.
مثال بالینی: خانوادهای که سرپرست آن دچار بیماری روانی شدید است و قادر به تأمین نیازهای عاطفی و فیزیکی فرزندان خود نیست.
آمادگی برای ارتقاء فرآیندهای خانوادگی
الگویی از عملکرد خانواده که برای برآوردن نیازهای اعضا و رشد آنها کافی است و میتواند تقویت شود.
مثال بالینی: خانوادهای که پس از یک دوره تعارض، برای بهبود ارتباطات و حل مشکلات خود در جلسات مشاوره خانواده شرکت میکنند.
خطر رفتارهای دلبستگی مختلشده
مراقب و نوزاد در معرض خطر اختلال در فرآیند تعاملی هستند که منجر به ایجاد یک پیوند عاطفی متقابل میشود.
مثال بالینی: مادری که از افسردگی پس از زایمان رنج میبرد و در برقراری ارتباط چشمی و پاسخ به نشانههای نوزاد خود مشکل دارد.
کلاس 3: ایفای نقش
ایفای نقش ناکارآمد
الگوی رفتاری و ابراز خود که با هنجارها، انتظارات و زمینه مغایرت دارد.
مثال بالینی: فردی که به تازگی بازنشسته شده و با از دست دادن نقش شغلی خود، احساس پوچی و بیهدفی میکند و قادر به یافتن نقشهای جدید و معنادار نیست.
رابطه ناکارآمد شریک زندگی
الگوی تعاملات بین شرکای زندگی که رضایتبخش نیست.
مثال بالینی: زوجی که به دلیل مشکلات ارتباطی، به جای حل تعارضات، به طور مداوم با یکدیگر مشاجره میکنند و از حمایت عاطفی یکدیگر دریغ میورزند.
خطر رابطه ناکارآمد شریک زندگی
زوج در معرض خطر ایجاد الگوی تعاملات نامناسب قرار دارند.
مثال بالینی: زوج جوانی که به تازگی با چالشهای مالی و استرسهای ناشی از تولد اولین فرزند خود روبرو شدهاند.
آمادگی برای ارتقاء رابطه شریک زندگی
الگویی از تعاملات بین شرکای زندگی که رضایتبخش است و میتواند تقویت شود.
مثال بالینی: زوجی که برای تقویت رابطه خود، زمانی را به طور منظم برای فعالیتهای مشترک و گفتگوی صمیمانه اختصاص میدهند.
تعامل اجتماعی مختلشده
کمیت ناکافی یا بیش از حد، یا کیفیت نامؤثر تبادل اجتماعی.
مثال بالینی: فردی با اضطراب اجتماعی شدید که از موقعیتهای اجتماعی اجتناب میکند، قادر به شروع یا حفظ گفتگو نیست و دوستان کمی دارد.
فرآیند فرزندآوری ناکارآمد
آمادگی، حفظ و مراقبت از یک بارداری سالم و نوزاد که رضایتبخش نیست.
مثال بالینی: یک زن باردار که به دلیل عدم حمایت شریک زندگی و مشکلات مالی، مراقبتهای دوران بارداری را به طور نامنظم دنبال میکند.
خطر فرآیند فرزندآوری ناکارآمد
فرد/زوج در معرض خطر ایجاد یک فرآیند نامناسب برای آمادگی، حفظ و مراقبت از بارداری سالم قرار دارند.
مثال بالینی: یک زوج نوجوان که بدون برنامهریزی باردار شدهاند و دانش و منابع کافی برای یک بارداری سالم را ندارند.
آمادگی برای ارتقاء فرآیند فرزندآوری
الگویی از آمادگی برای یک بارداری سالم و فرآیند والد شدن که میتواند تقویت شود.
مثال بالینی: زوجی که قبل از اقدام به بارداری، در کلاسهای آمادگی برای زایمان شرکت میکنند و در مورد سبک زندگی سالم تحقیق میکنند.
حیطه 8: جنسیت
این حیطه به هویت جنسی، عملکرد جنسی و تولید مثل میپردازد. بازنگری تشخیصها در این حیطه، نشاندهنده یک پیشرفت بالینی مهم است. حذف تشخیص مبهم الگوی جنسی ناکارآمد و جایگزینی آن با تشخیص مستقیمتر اختلال در عملکرد جنسی، یک نمونه از این پیشرفت است. “الگوی جنسی ناکارآمد” اصطلاحی مبهم و بالقوه قضاوتگرانه بود. در مقابل، “اختلال در عملکرد جنسی” اصطلاحی واضحتر، مبتنی بر فیزیولوژی و کمتر ارزشمدار است که مستقیماً به یک مشکل عملکردی قابل ارزیابی اشاره دارد. این تغییر، پرستاران را تشویق میکند تا از بحثهای مبهم و ناراحتکننده در مورد “الگوها” فاصله گرفته و به سمت گفتگوهای مشخص و محترمانه در مورد تغییرات عملکردی (مثلاً مرتبط با عوارض جانبی داروها، جراحی یا استرس روانی) حرکت کنند. این امر باعث میشود موضوع جنسیت کمتر تابو باشد و بیشتر در ارزیابیهای روتین پرستاری ادغام شود و در نهایت منجر به مراقبت بهتر از بیمار در حوزهای شود که اغلب نادیده گرفته میشود.
کلاس 1: هویت جنسی
در حال حاضر هیچ تشخیصی در این کلاس وجود ندارد.
کلاس 2: عملکرد جنسی
اختلال در عملکرد جنسی
حالت تغییر در عملکرد جنسی که به عنوان نامطلوب، غیررضایتبخش یا ناکافی تلقی میشود.
مثال بالینی: مرد 60 سالهای که پس از پروستاتکتومی دچار اختلال نعوظ شده و اضطراب خود را در مورد صمیمیت با همسرش ابراز میکند و میگوید: “احساس میکنم دیگر مرد نیستم.”
کلاس 3: تولید مثل
خطر اختلال در دوتایی مادر-جنین
فرد در معرض خطر اختلال در همزیستی تعاملی مادر و جنین قرار دارد.
مثال بالینی: یک زن باردار مبتلا به دیابت کنترلنشده که جنین او را در معرض خطر ماکروزومی و سایر عوارض قرار میدهد.
بخش سوم: تشخیصهای مرتبط با تطابق، ایمنی و تندرستی
حیطه 9: تطابق/تحمل استرس
این حیطه بر نحوه مقابله افراد با رویدادها و فرآیندهای زندگی تمرکز دارد. تکامل این حیطه نشان میدهد که طبقهبندی NANDA-I به مسائل اجتماعی معاصر و تروماهای نوظهور پاسخ میدهد. گنجاندن تشخیصهایی مانند خطر انتقال مهاجرتی مختلشده و تمرکز بر تروما (سندرم پس از تروما) نشان میدهد که این طبقهبندی با رویدادهای جهانی و مسائل بهداشت عمومی همگام است. تجربیاتی مانند مهاجرت، بحرانهای پناهندگی و آگاهی روزافزون از تروما، پیامدهای عمیقی بر سلامت دارند که پرستاران به طور مکرر با آنها مواجه میشوند. NANDA-I با ایجاد تشخیصهای خاص برای این پدیدهها، چارچوبی را برای پرستاران فراهم میکند تا به عوامل استرسزای منحصربهفردی که جمعیتهای آسیبپذیر با آن روبرو هستند، رسیدگی کنند. این نشان میدهد که این طبقهبندی صرفاً یک لیست ثابت از مشکلات شبهپزشکی نیست، بلکه یک سند زنده است که عوامل اجتماعی تعیینکننده سلامت را منعکس و به آنها رسیدگی میکند.
کلاس 1: پاسخهای پس از تروما
سندرم پس از تروما
پاسخ ناسازگار پایدار به یک رویداد آسیبزا.
مثال بالینی: یک کهنهسرباز که پس از بازگشت از منطقه جنگی، دچار فلاشبک، کابوس و گوشبهزنگی شدید شده که منجر به انزوای اجتماعی و تحریکپذیری او گردیده است.
خطر سندرم پس از تروما
فرد در معرض خطر ایجاد یک پاسخ ناسازگار پایدار به یک رویداد آسیبزا قرار دارد.
مثال بالینی: یک بازمانده از یک بلای طبیعی (مانند سیل یا زلزله) که خانه و عزیزان خود را از دست داده است.
خطر انتقال مهاجرتی مختلشده
فرد در معرض خطر اختلال در سلامت در نتیجه فرآیند مهاجرت قرار دارد.
مثال بالینی: یک پناهنده که به دلیل تروما، موانع زبانی و جدایی از خانواده، در معرض خطر مشکلات سلامت روان و انزوای اجتماعی قرار دارد.
کلاس 2: پاسخهای تطابقی
تطابق ناسازگار
ناتوانی در ارزیابی معتبر از عوامل استرسزا، انتخابهای ناکافی از پاسخهای تمرینشده، و/یا ناتوانی در استفاده از منابع موجود.
مثال بالینی: فردی که پس از تشخیص یک بیماری مزمن، به جای پیروی از توصیههای پزشکی، به انکار روی آورده و از درمان خودداری میکند.
آمادگی برای ارتقاء تطابق
الگویی از تلاشهای شناختی و رفتاری برای مدیریت خواستهها که برای تندرستی کافی است و میتواند تقویت شود.
مثال بالینی: بیماری که با استفاده از راهبردهای حل مسئله و جستجوی حمایت اجتماعی، با موفقیت با چالشهای بیماری خود کنار آمده و اکنون میخواهد به دیگران در شرایط مشابه کمک کند.
تطابق خانوادگی ناسازگار
رفتار یکی از اعضای اصلی خانواده که تلاشهای تطابقی خود یا دیگران را برای مقابله با چالش سلامتی غیرفعال یا ناکارآمد میکند.
مثال بالینی: همسر یک بیمار الکلی که با پنهان کردن مشکل و فراهم کردن بهانه برای رفتارهای او، به طور ناخواسته به ادامه اعتیاد او کمک میکند (توانمندسازی).
آمادگی برای ارتقاء تطابق خانوادگی
مدیریت مؤثر تطابقی وظایف توسط یکی از اعضای اصلی خانواده که میتواند برای به حداکثر رساندن پتانسیل رشد، تقویت شود.
مثال بالینی: خانوادهای که با شرکت در گروههای حمایتی، به طور مشترک راهبردهای مؤثری برای مقابله با بیماری مزمن یکی از اعضای خود پیدا کردهاند.
تطابق جامعه ناسازگار
الگویی از فعالیتهای جامعه برای سازگاری و حل مسئله که برای برآوردن خواستهها و نیازهای جامعه ناکافی است.
مثال بالینی: جامعهای که پس از تعطیلی کارخانه اصلی شهر، با نرخ بالای بیکاری و مشکلات سلامت روان مواجه شده اما فاقد منابع و برنامههای حمایتی مؤثر است.
آمادگی برای ارتقاء تطابق جامعه
الگویی از فعالیتهای جامعه برای سازگاری و حل مسئله که برای برآوردن خواستهها و نیازهای جامعه کافی است و میتواند تقویت شود.
مثال بالینی: جامعهای که پس از یک بلای طبیعی، با ایجاد شبکههای داوطلبانه و مراکز حمایتی، به طور مؤثر به نیازهای ساکنان خود پاسخ میدهد.
بار مراقبتی افراطی
تأثیرات فیزیکی، عاطفی، اجتماعی و مالی بر مراقب یک فرد ناتوان.
مثال بالینی: زنی که به تنهایی از مادر سالمند خود مبتلا به آلزایمر مراقبت میکند و از خستگی مزمن، انزوای اجتماعی و استرس مالی رنج میبرد.
خطر بار مراقبتی افراطی
مراقب در معرض خطر تأثیرات منفی فیزیکی، عاطفی، اجتماعی و مالی ناشی از مراقبت از فرد ناتوان قرار دارد.
مثال بالینی: فردی که به تازگی مراقبت از همسر خود را پس از یک سکته مغزی شدید بر عهده گرفته و سیستم حمایتی محدودی دارد.
سوگ ناسازگار
اختلال در سازگاری با یک فقدان قابل توجه.
مثال بالینی: فردی که یک سال پس از فوت فرزندش، همچنان قادر به بازگشت به کار و فعالیتهای اجتماعی نیست و در غم و اندوه شدید غرق شده است.
خطر سوگ ناسازگار
فرد در معرض خطر اختلال در سازگاری با یک فقدان قابل توجه قرار دارد.
مثال بالینی: فردی که به طور ناگهانی و غیرمنتظره همسر خود را در یک حادثه از دست داده و سابقه افسردگی دارد.
آمادگی برای ارتقاء سوگ
الگویی از سازگاری با یک فقدان قابل توجه که میتواند برای یکپارچهسازی معنادار فقدان در زندگی فرد تقویت شود.
مثال بالینی: فردی که پس از یک دوره سوگواری، با پیوستن به یک گروه حمایتی و یادآوری خاطرات خوب، در حال یافتن معنای جدیدی در زندگی خود است.
تابآوری مختلشده
کاهش توانایی برای حفظ یک الگوی پاسخ مثبت در برابر یک موقعیت نامطلوب یا بحران.
مثال بالینی: فردی که پس از یک شکست عاطفی، دچار ناامیدی شدید شده و قادر به استفاده از نقاط قوت و منابع حمایتی خود برای بهبودی نیست.
خطر تابآوری مختلشده
فرد در معرض خطر کاهش توانایی برای حفظ یک الگوی پاسخ مثبت در برابر بحران قرار دارد.
مثال بالینی: نوجوانی که با آزار و اذیت در مدرسه روبرو است و مهارتهای مقابلهای و حمایت اجتماعی ضعیفی دارد.
آمادگی برای ارتقاء تابآوری
الگویی از پاسخ مثبت به یک موقعیت نامطلوب یا بحران که میتواند تقویت شود.
مثال بالینی: فردی که با وجود مواجهه با مشکلات متعدد، با خوشبینی و استفاده از شبکههای حمایتی خود، بر چالشها غلبه میکند.
آمادگی برای ارتقاء امید
الگویی از انرژی و قدرت درونی که برای بسیج جهت دستیابی به اهداف، کافی است و میتواند تقویت شود.
مثال بالینی: بیمار مبتلا به سرطان که علیرغم پیشآگهی نامشخص، با تعیین اهداف کوتاهمدت و تمرکز بر جنبههای مثبت زندگی، روحیه خود را حفظ میکند.
خودشفقتی ناکافی
پاسخ ناسازگار به درد یا شکست که با قضاوت در مورد خود و احساس انزوا مشخص میشود.
مثال بالینی: دانشجویی که پس از کسب نمره پایین در یک امتحان، خود را “احمق” و “شکستخورده” مینامد و از دیگران کنارهگیری میکند.
اضطراب افراطی
احساس ناراحتی یا ترسی که با یک پاسخ خودمختار همراه است.
مثال بالینی: فردی که قبل از سخنرانی در جمع، دچار تپش قلب، تعریق، لرزش و احساس قریبالوقوع بودن فاجعه میشود.
اضطراب مرگ افراطی
احساس ناراحتی یا ترسی که با تهدید مرگ همراه است.
مثال بالینی: بیمار مبتلا به بیماری لاعلاج که به طور مداوم در مورد مرگ صحبت میکند، دچار بیخوابی است و از تنها ماندن میترسد.
ترس افراطی
پاسخ به یک تهدید درکشده که به طور آگاهانه به عنوان یک خطر شناخته میشود.
مثال بالینی: بیماری که به دلیل ترس شدید از سوزن (تریپانوفوبیا)، از انجام آزمایش خون ضروری امتناع میکند.
کلاس 3: استرس عصبی-رفتاری
خطر دیسرفلکسی خودمختار
فرد در معرض خطر پاسخ شدید و کنترلنشده سیستم عصبی سمپاتیک به یک محرک مضر در افراد با آسیب نخاعی در سطح T6 یا بالاتر قرار دارد.
مثال بالینی: بیمار دچار ضایعه نخاعی که به دلیل اتساع مثانه، در معرض خطر افزایش ناگهانی و شدید فشار خون، سردرد کوبنده و تعریق قرار دارد.
تنظیم هیجان ناکارآمد
ناتوانی در تعدیل تجربه و ابراز هیجانات.
مثال بالینی: فردی که در پاسخ به انتقادات جزئی، دچار طغیانهای خشم شدید و غیرقابل کنترل میشود.
تنظیم خلق مختلشده
ناتوانی در تعدیل خلق و خو برای حفظ تندرستی.
مثال بالینی: فردی با اختلال دوقطبی که دورههایی از شیدایی (خلق بسیار بالا) و افسردگی (خلق بسیار پایین) را تجربه میکند.
سندرم ترک حاد مواد
ایجاد یک مجموعه علائم خاص ماده که پس از قطع یا کاهش مصرف آن ماده رخ میدهد.
مثال بالینی: بیمار الکلی که پس از قطع ناگهانی مصرف الکل، دچار لرزش، تعریق، بیقراری و توهمات دیداری میشود.
خطر سندرم ترک حاد مواد
فرد در معرض خطر ایجاد علائم ترک پس از قطع یا کاهش مصرف یک ماده قرار دارد.
مثال بالینی: بیماری که به مدت طولانی بنزودیازپین مصرف کرده و قصد دارد آن را به طور ناگهانی قطع کند.
حیطه 10: اصول زندگی
این حیطه به اصول زیربنایی رفتار و تفکر فرد، از جمله ارزشها، باورها و معنویت میپردازد. تشخیصهایی مانند تعارض در تصمیمگیری و پریشانی معنوی منحصر به پرستاری هستند. اینها شرایط پزشکی نیستند، بلکه تجربیات عمیق انسانی در تقاطع سلامت، ارزشها و اخلاق هستند. در حالی که پزشکان بیماری را تشخیص و درمان میکنند، بیماران و خانوادههایشان با معنای بیماری و انتخابهای دشواری که پیش روی آنها قرار میدهد، دست و پنجه نرم میکنند. پرستاران به دلیل حضور مداوم در کنار بیمار، موقعیت منحصربهفردی برای مشاهده و حمایت از بیماران در این کشمکشهای اخلاقی و معنوی دارند. این حیطه، زبان رسمی را برای شناسایی این کشمکشها به عنوان مشکلات مشروعی که نیازمند مداخله پرستاری هستند، فراهم میکند و بدین ترتیب، نقش اساسی پرستار به عنوان یک حامی، مشاور و عامل اخلاقی را مدون و معتبر میسازد.
کلاس 1: ارزشها
در حال حاضر هیچ تشخیصی در این کلاس وجود ندارد.
کلاس 2: باورها
آمادگی برای ارتقاء تندرستی معنوی
الگویی از ارتباط با خود، دیگران، هنر، موسیقی، ادبیات، طبیعت یا قدرتی برتر از خود که برای تندرستی کافی است و میتواند تقویت شود.
مثال بالینی: بیماری که پس از بهبودی از یک بیماری جدی، از طریق دعا، مدیتیشن و کمک به دیگران، احساس ارتباط و معنای عمیقتری در زندگی خود پیدا کرده است.
پریشانی معنوی
حالت رنج مرتبط با اختلال در توانایی تجربه معنا در زندگی از طریق ارتباط با خود، دیگران، هنر، موسیقی، ادبیات، طبیعت یا قدرتی برتر از خود.
مثال بالینی: بیماری که پس از یک حادثه ناگوار، باورهای مذهبی خود را زیر سؤال میبرد و میپرسد: “چرا خدا اجازه داد این اتفاق برای من بیفتد؟”
خطر پریشانی معنوی
فرد در معرض خطر اختلال در توانایی تجربه معنا در زندگی قرار دارد.
مثال بالینی: فردی که با یک تشخیص بیماری لاعلاج روبرو شده و ممکن است با بحران ایمان و معنا مواجه شود.
کلاس 3: همخوانی ارزش/باور/عمل
تعارض در تصمیمگیری
عدم اطمینان در مورد یک مسیر عملی که باید در زمانی که انتخاب بین اقدامات مستلزم ریسک، فقدان یا به چالش کشیدن ارزشها و باورهای شخصی است، اتخاذ شود.
مثال بالینی: فرزندان بالغ یک بیمار در حال مرگ که دارای دستور پیشرفته “عدم اقدامات قهرمانانه” است، در مورد رضایت به قرار دادن پدرشان زیر دستگاه تنفس مصنوعی با یکدیگر اختلاف نظر دارند.
پشیمانی اخلاقی
پاسخ به ناتوانی در انجام اقدامات اخلاقی که فرد معتقد است صحیح است.
مثال بالینی: پرستاری که به دلیل کمبود نیرو، قادر به ارائه مراقبت مطلوب به بیماران خود نبوده و احساس گناه و پریشانی میکند.
خطر پشیمانی اخلاقی
فرد در معرض خطر پاسخ به ناتوانی در انجام اقدامات اخلاقی که صحیح میداند، قرار دارد.
مثال بالینی: یک تیم درمانی که در مورد ادامه درمان تهاجمی برای بیماری که کیفیت زندگی بسیار پایینی دارد، با یکدیگر اختلاف نظر دارند.
حیطه 11: ایمنی/محافظت
این حیطه گسترده، به عاری بودن از خطر، آسیب و آسیب به سیستم ایمنی میپردازد و یکی از اساسیترین مسئولیتهای پرستاری را پوشش میدهد. این حیطه تحت سلطه تشخیصهای “خطر” (Risk for) است که نشاندهنده یک پارادایم پرستاری پیشگیرانه و فعال است. تکامل و افزایش ویژگی در این تشخیصها (به عنوان مثال، تبدیل خطر سقوط به خطر سقوط بزرگسال و خطر سقوط کودک) نشاندهنده حرکت به سمت پیشگیری مبتنی بر شواهد و بسیار هدفمند است. عوامل خطر سقوط در یک کودک نوپا کاملاً با عوامل خطر در یک سالمند متفاوت است. یک تشخیص عمومی منجر به یک برنامه پیشگیری عمومی میشود. NANDA-I با ایجاد تشخیصهای خطر مختص جمعیت، پرستاران را ملزم به استفاده از ابزارهای ارزیابی خاص (مانند مقیاس سقوط مورس برای بزرگسالان) و اجرای بستههای پیشگیری هدفمند میکند. این امر جوهره اصلی پرستاری یعنی پیشگیری و ایمنی را تجسم میبخشد و نشان میدهد که یکی از وظایف اصلی پرستاری، نه فقط درمان مشکلات موجود، بلکه شناسایی ماهرانه و کاهش خطرات قبل از وقوع آسیب است.
کلاس 1: عفونت
پاسخ ایمنی مختلشده
پاسخ ایمنی ناکافی به آنتیژنهای داخلی یا خارجی.
مثال بالینی: بیمار مبتلا به HIV با تعداد سلولهای CD4 پایین که به عفونتهای فرصتطلب مکرر مبتلا میشود.
خطر عفونت
فرد در معرض خطر تهاجم ارگانیسمهای بیماریزا قرار دارد.
مثال بالینی: بیمار دیابتی با یک زخم باز در پا که به دلیل گردش خون ضعیف و سطح قند خون بالا، در معرض خطر عفونت است.
خطر عفونت زخم جراحی
فرد در معرض خطر تهاجم ارگانیسمهای بیماریزا به محل جراحی قرار دارد.
مثال بالینی: بیمار چاقی که تحت عمل جراحی شکم قرار گرفته و به دلیل وجود چینهای پوستی، تمیز و خشک نگه داشتن محل برش دشوار است.
خطر انتقال ارگانیسم مقاوم به چند دارو
فرد در معرض خطر انتقال یک ارگانیسم مقاوم به چند دارو به دیگران قرار دارد.
مثال بالینی: بیماری که در یک مرکز مراقبتی طولانیمدت زندگی میکند و حامل استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متیسیلین (MRSA) است.
کلاس 2: آسیب فیزیکی
خطر آسیب فیزیکی
فرد در معرض خطر آسیب به بدن قرار دارد.
مثال بالینی: بیمار مبتلا به صرع که تشنجهای کنترلنشدهای دارد و در معرض خطر آسیب در حین تشنج است.
خطر آسیب سوختگی
فرد در معرض خطر آسیب به پوست و بافتهای زیرین ناشی از حرارت، مواد شیمیایی، الکتریسیته یا تشعشع قرار دارد.
مثال بالینی: یک کودک نوپا که در خانهای با اجاق گاز بدون محافظ و سیمهای برق در دسترس زندگی میکند.
خطر آسیب سرما
فرد در معرض خطر آسیب به بافت ناشی از سرمای شدید قرار دارد.
مثال بالینی: یک فرد بیخانمان که در فصل زمستان در فضای باز میخوابد.
خطر آسیب قرنیه
فرد در معرض خطر آسیب به لایه خارجی چشم قرار دارد.
مثال بالینی: بیمار در کما که رفلکس پلک زدن او از بین رفته و چشمانش در معرض خشکی و آسیب قرار دارد.
خطر خشکی چشم
فرد در معرض خطر ناراحتی چشمی یا آسیب به قرنیه و ملتحمه به دلیل کاهش کمیت یا کیفیت اشک قرار دارد.
مثال بالینی: یک سالمند مبتلا به سندرم شوگرن که تولید اشک او کاهش یافته است.
خطر آسیب وضعیتی حین عمل
فرد در معرض خطر آسیب تصادفی ناشی از وضعیت قرارگیری یا تجهیزات مورد استفاده در طی یک روش تهاجمی قرار دارد.
مثال بالینی: بیماری که برای یک عمل جراحی طولانی در وضعیت لیتاتومی قرار میگیرد و در معرض خطر آسیب عصبی-عروقی در پاها است.
آسیب فشاری نوزادی
آسیب موضعی به پوست و/یا بافت زیرین در نوزاد.
مثال بالینی: نوزاد نارس که به دلیل استفاده از لوله تراشه، دچار زخم فشاری در ناحیه بینی شده است.
خطر آسیب فشاری نوزادی
نوزاد در معرض خطر آسیب موضعی به پوست و/یا بافت زیرین قرار دارد.
مثال بالینی: نوزاد بسیار کموزن که به دلیل پوست شکننده و بیحرکتی، در معرض خطر زخم فشاری است.
آسیب فشاری کودک
آسیب موضعی به پوست و/یا بافت زیرین در کودک.
مثال بالینی: کودکی با اسپاینا بیفیدا که به دلیل استفاده از بریس، دچار زخم فشاری در ناحیه کمر شده است.
خطر آسیب فشاری کودک
کودک در معرض خطر آسیب موضعی به پوست و/یا بافت زیرین قرار دارد.
مثال بالینی: کودکی که به دلیل فلج مغزی از ویلچر استفاده میکند و تحرک محدودی دارد.
آسیب فشاری بزرگسال
آسیب موضعی به پوست و/یا بافت زیرین در بزرگسال.
مثال بالینی: یک سالمند بستری در تخت که دچار زخم فشاری مرحله 3 در ناحیه ساکروم شده است.
خطر آسیب فشاری بزرگسال
بزرگسال در معرض خطر آسیب موضعی به پوست و/یا بافت زیرین قرار دارد.
مثال بالینی: بیمار دچار ضایعه نخاعی که بیحرکت است و حس در اندام تحتانی خود ندارد.
خطر آسیب دستگاه ادراری
فرد در معرض خطر آسیب به ساختارهای دستگاه ادراری قرار دارد.
مثال بالینی: بیماری که تحت عمل جراحی لگن قرار گرفته و حالبهای او در نزدیکی میدان جراحی قرار دارند.
تمامیت بافت مختلشده
آسیب به غشای مخاطی، قرنیه، پوست یا بافتهای زیرجلدی.
مثال بالینی: بیمار دچار سوختگی درجه دو که با تاول و آسیب به اپیدرم و درم مراجعه کرده است.
خطر تمامیت بافت مختلشده
فرد در معرض خطر آسیب به غشای مخاطی، قرنیه، پوست یا بافتهای زیرجلدی قرار دارد.
مثال بالینی: بیمار دچار ادم شدید که پوست او کشیده، نازک و شکننده شده است.
تمامیت پوست مختلشده
تغییر یا آسیب به اپیدرم و/یا درم.
مثال بالینی: بیماری با یک پارگی پوستی (skin tear) در ساعد به دلیل پوست نازک و آتروفیک.
خطر تمامیت پوست مختلشده
فرد در معرض خطر تغییر یا آسیب به اپیدرم و/یا درم قرار دارد.
مثال بالینی: بیمار بیاختیار که پوست ناحیه پرینه او به طور مداوم در معرض رطوبت قرار دارد.
تمامیت کمپلکس نوک پستان-آرئول مختلشده
آسیب به پوست و/یا بافت کمپلکس نوک پستان-آرئول.
مثال بالینی: مادری که به دلیل تکنیک نادرست شیردهی، دچار ترک و خونریزی نوک پستان شده است.
خطر تمامیت کمپلکس نوک پستان-آرئول مختلشده
فرد در معرض خطر آسیب به پوست و/یا بافت کمپلکس نوک پستان-آرئول قرار دارد.
مثال بالینی: مادری با نوک پستان صاف یا فرورفته که ممکن است در چسباندن صحیح نوزاد به پستان با مشکل مواجه شود.
تمامیت غشای مخاطی دهان مختلشده
آسیب به لبها، بافت نرم، مخاط و/یا حلق دهان.
مثال بالینی: بیمار تحت شیمیدرمانی که دچار موکوزیت شدید با زخمهای دردناک در دهان شده است.
خطر تمامیت غشای مخاطی دهان مختلشده
فرد در معرض خطر آسیب به لبها، بافت نرم، مخاط و/یا حلق دهان قرار دارد.
مثال بالینی: بیماری که از طریق دهان تنفس میکند و دچار خشکی شدید دهان است.
خطر سقوط کودک
کودک در معرض خطر افزایش آسیبپذیری نسبت به سقوط قرار دارد.
مثال بالینی: یک کودک 18 ماهه که به تازگی راهرفتن را یاد گرفته و در خانهای با پلههای بدون حفاظ زندگی میکند.
خطر سقوط بزرگسال
بزرگسال در معرض خطر افزایش آسیبپذیری نسبت به سقوط قرار دارد.
مثال بالینی: زن 82 سالهای با پوکی استخوان، سابقه سقوط قبلی، مصرف چندین دارو از جمله دیورتیک، و تجربه فوریت و شبادراری.
خطر آسپیراسیون
فرد در معرض خطر ورود ترشحات گوارشی، ترشحات دهان و حلق، یا مواد جامد یا مایع به مجاری تراکئوبرونشیال قرار دارد.
مثال بالینی: بیماری با سطح هوشیاری پایین و رفلکس گگ ضعیف که از طریق لوله بینی-معدی تغذیه میشود.
پاکسازی ناکارآمد راه هوایی
ناتوانی در پاکسازی ترشحات یا انسدادها از دستگاه تنفسی برای حفظ یک راه هوایی باز.
مثال بالینی: بیمار مبتلا به فیبروز سیستیک که به دلیل ترشحات غلیظ و چسبنده، قادر به سرفه مؤثر و تخلیه خلط نیست.
خطر خفگی تصادفی
کاهش اکسیژن در دسترس برای دم که میتواند منجر به آسیب یا مرگ شود.
مثال بالینی: یک نوزاد که روی شکم و روی یک سطح نرم با پتوهای زیاد خوابانده شده است (خطر SIDS).
خطر خونریزی افراطی
فرد در معرض خطر کاهش حجم خون قرار دارد که میتواند سلامت را به خطر اندازد.
مثال بالینی: بیمار مبتلا به هموفیلی که تحت یک روش تهاجمی قرار گرفته است.
خطر شوک
فرد در معرض خطر جریان خون ناکافی به بافتهای بدن قرار دارد که میتواند منجر به اختلال در عملکرد سلولی تهدیدکننده حیات شود.
مثال بالینی: بیمار دچار سپسیس شدید که با افت فشار خون، تاکیکاردی و علائم پرفیوژن ضعیف ارگانها مراجعه کرده است.
خطر ترومبوز
فرد در معرض خطر تشکیل لخته خون در یک رگ خونی قرار دارد.
مثال بالینی: بیماری که پس از یک عمل جراحی بزرگ ارتوپدی، برای مدت طولانی بیحرکت است (خطر DVT).
خطر اختلال در عملکرد عصبی-عروقی محیطی
فرد در معرض خطر اختلال در گردش خون، حس یا حرکت یک اندام قرار دارد.
مثال بالینی: بیماری که به دلیل شکستگی، گچ تنگی روی اندام خود دارد که میتواند باعث تورم و فشار بر اعصاب و عروق خونی شود.
خطر مرگ ناگهانی نوزاد
نوزاد زیر 11 ماه در معرض خطر مرگ ناگهانی و غیرمنتظره قرار دارد.
مثال بالینی: نوزادی که والدینش سیگاری هستند و او را در معرض دود سیگار قرار میدهند.
خطر تلاش برای فرار
فرد در معرض خطر خروج از یک مرکز مراقبتی بدون اجازه یا نظارت کافی قرار دارد.
مثال بالینی: بیمار مبتلا به زوال عقل که دچار سرگردانی است و چندین بار سعی کرده از بخش خارج شود.
کلاس 3: خشونت
خطر خشونت علیه دیگران
فرد در معرض خطر رفتاری قرار دارد که در آن به دیگران آسیب فیزیکی، عاطفی و/یا جنسی وارد میکند.
مثال بالینی: بیماری با سابقه رفتار پرخاشگرانه که در حال حاضر بیقرار، تحریکپذیر است و تهدیدهای کلامی میکند.
خطر ختنه زنان
زن در معرض خطر برداشتن جزئی یا کلی دستگاه تناسلی خارجی زنانه به دلایل غیرپزشکی قرار دارد.
مثال بالینی: یک دختر جوان که خانواده او از فرهنگی میآیند که در آن ختنه زنان یک رسم رایج است.
خطر رفتار خودآسیبرسان انتحاری
فرد در معرض خطر آسیب خودخواستهای قرار دارد که با هدف پایان دادن به زندگی انجام میشود.
مثال بالینی: بیماری با افسردگی شدید که افکار خودکشی را ابراز میکند، برنامه مشخصی برای آن دارد و به ابزار آن دسترسی دارد.
رفتار خودآسیبرسان غیرانتحاری
آسیب عمدی به سطح بدن برای آسیب رساندن به خود بدون قصد خودکشی.
مثال بالینی: نوجوانی که برای مقابله با درد عاطفی، به طور مکرر بازوهای خود را با تیغ میبرد.
خطر رفتار خودآسیبرسان غیرانتحاری
فرد در معرض خطر آسیب عمدی به سطح بدن بدون قصد خودکشی قرار دارد.
مثال بالینی: فردی با سابقه تروما و مهارتهای مقابلهای ضعیف که احساسات شدیدی را تجربه میکند.
کلاس 4: خطرات محیطی
آلودگی
قرار گرفتن در معرض آلایندههای محیطی در دوزهای کافی برای ایجاد اثرات سوء بر سلامتی.
مثال بالینی: جامعهای که در نزدیکی یک کارخانه صنعتی زندگی میکنند و آب آشامیدنی آنها به فلزات سنگین آلوده شده است.
خطر آلودگی
فرد در معرض خطر قرار گرفتن در معرض آلایندههای محیطی در دوزهای کافی برای ایجاد اثرات سوء بر سلامتی قرار دارد.
آلودگی
قرار گرفتن در معرض آلایندههای محیطی در دوزهای کافی برای ایجاد اثرات سوء بر سلامتی.
مثال بالینی: جامعهای که در نزدیکی یک کارخانه صنعتی زندگی میکنند و آب آشامیدنی آنها به فلزات سنگین آلوده شده است.
خطر آلودگی
فرد در معرض خطر قرار گرفتن در معرض آلایندههای محیطی در دوزهای کافی برای ایجاد اثرات سوء بر سلامتی قرار دارد.
مثال بالینی: کشاورزانی که بدون استفاده از تجهیزات حفاظت فردی، با آفتکشها کار میکنند.
خطر مسمومیت تصادفی
قرار گرفتن تصادفی در معرض یا بلعیدن داروها یا محصولات خطرناک در دوزهای کافی برای ایجاد مسمومیت.
مثال بالینی: خانوادهای با یک کودک نوپا که مواد شوینده را در کابینتهای پایین و بدون قفل نگهداری میکنند.
خطر بیماری شغلی
فرد در معرض خطر ابتلا به بیماری ناشی از قرار گرفتن در معرض عوامل خطر در محیط کار قرار دارد.
مثال بالینی: یک کارگر معدن که بدون ماسک مناسب در معرض گرد و غبار سیلیس قرار دارد و در معرض خطر سیلیکوزیس است.
خطر آسیب فیزیکی شغلی
فرد در معرض خطر آسیب ناشی از عوامل خطر در محیط کار قرار دارد.
مثال بالینی: یک کارگر ساختمانی که در ارتفاعات بدون استفاده از مهار ایمنی کار میکند.
کلاس 5: فرآیندهای دفاعی
خطر واکنش آلرژیک
فرد در معرض خطر پاسخ ایمنی یا واکنش بیش از حد به یک ماده قرار دارد.
مثال بالینی: بیماری با سابقه آلرژی به پنیسیلین که به طور تصادفی یک آنتیبیوتیک از همان خانواده برای او تجویز شده است.
خطر واکنش آلرژیک به لاتکس
فرد در معرض خطر یک واکنش حساسیتی به لاستیک طبیعی لاتکس قرار دارد.
مثال بالینی: یک پرستار که به دلیل استفاده مکرر از دستکشهای لاتکس، دچار درماتیت تماسی شده و در معرض خطر واکنشهای شدیدتر است.
کلاس 6: تنظیم حرارت
تنظیم حرارت ناکارآمد
نوسان دما بین هیپوترمی و هیپرترمی.
مثال بالینی: نوزاد نارس که به دلیل عدم تکامل سیستم عصبی و کمبود چربی زیر جلدی، قادر به حفظ دمای بدن خود نیست.
خطر تنظیم حرارت ناکارآمد
فرد در معرض خطر نوسان دما بین هیپوترمی و هیپرترمی قرار دارد.
مثال بالینی: یک سالمند مبتلا به اختلال شناختی که ممکن است لباس مناسب با دمای محیط نپوشد.
کاهش دمای بدن نوزاد
دمای بدن نوزاد زیر محدوده طبیعی.
مثال بالینی: نوزادی که بلافاصله پس از زایمان به درستی خشک و پوشانده نشده و دمای بدن او به 36.2 درجه سانتیگراد کاهش یافته است.
خطر کاهش دمای بدن نوزاد
نوزاد در معرض خطر کاهش دمای بدن زیر محدوده طبیعی قرار دارد.
مثال بالینی: نوزادی که در یک اتاق سرد تحت فتوتراپی قرار گرفته است.
کاهش دمای بدن
دمای بدن زیر محدوده طبیعی.
مثال بالینی: یک کوهنورد که در هوای سرد و مرطوب گرفتار شده و با لرز، گیجی و دمای مرکزی بدن 34 درجه سانتیگراد پیدا شده است.
خطر کاهش دمای بدن
فرد در معرض خطر کاهش دمای بدن زیر محدوده طبیعی قرار دارد.
مثال بالینی: بیمار دچار کمکاری تیروئید که متابولیسم پایه او پایین است.
خطر کاهش دمای بدن حین عمل
فرد در معرض خطر کاهش غیرعمدی دمای مرکزی بدن به زیر 36 درجه سانتیگراد در دوره زمانی یک ساعت قبل تا 24 ساعت پس از بیهوشی و جراحی قرار دارد.
مثال بالینی: بیماری که تحت یک عمل جراحی طولانی با حفره شکمی باز قرار گرفته و در معرض از دست دادن حرارت است.
هیپرترمی
افزایش دمای مرکزی بدن بالاتر از محدوده طبیعی روزانه به دلیل نارسایی در تنظیم حرارت.
مثال بالینی: ورزشکاری که در یک روز گرم و مرطوب دچار گرمازدگی شده و با دمای بدن 40.5 درجه سانتیگراد، پوست خشک و داغ و تغییر سطح هوشیاری مراجعه کرده است.
خطر هیپرترمی
فرد در معرض خطر افزایش دمای مرکزی بدن به دلیل نارسایی در تنظیم حرارت قرار دارد.
مثال بالینی: یک نوزاد که در یک ماشین پارکشده در زیر آفتاب رها شده است.
حیطه 12: آسایش
این حیطه، احساس تندرستی یا راحتی ذهنی، فیزیکی و اجتماعی را در بر میگیرد و یکی از اصول بنیادین مراقبت پرستاری را عملیاتی میکند. NANDA-I با گنجاندن آسایش فیزیکی، اجتماعی و روانشناختی، ماهیت کلنگر پرستاری را به تصویر میکشد. در حالی که پزشکی اغلب آسایش را به طور محدود به عنوان عدم وجود درد تعریف میکند، ساختار NANDA-I نشان میدهد که یک بیمار ممکن است درد فیزیکی کنترلشدهای داشته باشد اما همچنان از تنهایی افراطی (آسایش اجتماعی) یا آسایش روانشناختی مختلشده رنج ببرد. این چارچوب، پرستار را ملزم به ارزیابی کلنگر آسایش میکند و به رسمیت میشناسد که مداخلاتی مانند تسهیل ملاقات خانواده (برای رسیدگی به آسایش اجتماعی) یا گوش دادن فعالانه (برای رسیدگی به آسایش روانشناختی) به اندازه تجویز یک داروی مسکن (برای رسیدگی به آسایش فیزیکی) مشروع و مهم هستند. این رویکرد، هنر و علم پرستاری را مدون میسازد و اقدامات درمانی فراتر از تجویز دارو را معتبر میشمارد.
کلاس 1: آسایش فیزیکی
آسایش فیزیکی مختلشده
فقدان راحتی، آسودگی یا آرامش در ابعاد فیزیکی.
مثال بالینی: بیماری که به دلیل خارش شدید ناشی از نارسایی کبدی، قادر به استراحت نیست.
آمادگی برای ارتقاء آسایش فیزیکی
الگویی از راحتی، آسودگی یا آرامش در ابعاد فیزیکی که میتواند تقویت شود.
مثال بالینی: زن بارداری که با استفاده از تکنیکهای تنفسی و تغییر وضعیت، به طور مؤثری با ناراحتیهای دوران بارداری کنار میآید.
سندرم آسایش مختلشده در پایان زندگی
ناراحتی فیزیکی، روانی-معنوی و/یا اجتماعی که در نزدیکی مرگ رخ میدهد.
مثال بالینی: بیمار در حال مرگ که از درد، تنگی نفس، اضطراب و پریشانی معنوی رنج میبرد.
درد حاد
تجربه حسی و عاطفی ناخوشایند مرتبط با آسیب بافتی واقعی یا بالقوه که شروع ناگهانی یا آهسته با هر شدتی از خفیف تا شدید دارد و پایان قابل پیشبینی و مدت کمتر از 3 ماه دارد.
مثال بالینی: بیماری که پس از عمل جراحی آپاندکتومی، درد شدیدی را در محل برش جراحی گزارش میکند.
سندرم درد مزمن
درد مکرر یا مداومی که برای بیش از 3 ماه ادامه دارد و به طور قابل توجهی بر عملکرد روزانه و تندرستی تأثیر میگذارد.
مثال بالینی: بیماری با فیبرومیالژیا که از درد گسترده، خستگی، اختلال خواب و مشکلات شناختی رنج میبرد که زندگی او را مختل کرده است.
درد مزمن
تجربه حسی و عاطفی ناخوشایند مرتبط با آسیب بافتی واقعی یا بالقوه که شروع ناگهانی یا آهسته با هر شدتی از خفیف تا شدید دارد و پایان قابل پیشبینی ندارد و مدت بیش از 3 ماه دارد.
مثال بالینی: بیمار 55 سالهای با آرتروز پیشرفته زانو که درد مداوم و آزاردهندهای را گزارش میکند که توانایی او را برای راهرفتن و انجام فعالیتهای روزمره محدود کرده است.
درد زایمان
تجربه حسی و عاطفی ناخوشایند مرتبط با انقباضات رحمی در حین زایمان.
مثال بالینی: زنی در مرحله فعال زایمان که انقباضات قوی و دردناکی را هر 2-3 دقیقه تجربه میکند.
کلاس 3: آسایش اجتماعی
آمادگی برای ارتقاء آسایش اجتماعی
الگویی از هماهنگی با دیگران در جامعه که میتواند تقویت شود.
مثال بالینی: یک سالمند که پس از بازنشستگی، با پیوستن به کلوپهای اجتماعی و شرکت در فعالیتهای داوطلبانه، شبکه اجتماعی خود را گسترش میدهد.
ارتباط اجتماعی ناکافی
تجربه تنهایی که با نیاز به تماس با دیگران همراه است.
مثال بالینی: یک دانشجوی بینالمللی که به دلیل موانع زبانی و فرهنگی، در برقراری ارتباط با همکلاسیهای خود مشکل دارد و احساس تنهایی میکند.
شبکه حمایت اجتماعی ناکافی
عدم وجود افراد مهمی که کمک و حمایت میکنند.
مثال بالینی: یک مادر مجرد که دور از خانواده خود زندگی میکند و در هنگام بیماری فرزندش، کسی را برای کمک ندارد.
تنهایی افراطی
تجربه ذهنی ناراحتکننده ناشی از روابط اجتماعی ناکافی.
مثال بالینی: یک سالمند که پس از فوت همسر و نقل مکان فرزندانش، بیشتر وقت خود را به تنهایی میگذراند و احساس انزوای عمیقی میکند.
خطر تنهایی افراطی
فرد در معرض خطر تجربه ذهنی ناراحتکننده ناشی از روابط اجتماعی ناکافی قرار دارد.
مثال بالینی: فردی که به دلیل یک بیماری مزمن و ناتوانکننده، قادر به خروج از خانه و شرکت در فعالیتهای اجتماعی نیست.
کلاس 4: آسایش روانشناختی
آسایش روانشناختی مختلشده
فقدان راحتی، آسودگی یا آرامش در ابعاد روانشناختی.
مثال بالینی: بیماری که در انتظار نتایج بیوپسی است و از اضطراب و نگرانی شدید رنج میبرد.
آمادگی برای ارتقاء آسایش روانشناختی
الگویی از راحتی، آسودگی یا آرامش در ابعاد روانشناختی که میتواند تقویت شود.
مثال بالینی: فردی که با استفاده از تکنیکهای ذهنآگاهی و مدیتیشن، به طور مؤثری استرس شغلی خود را مدیریت میکند.
حیطه 13: رشد/تکامل
این حیطه به افزایش متناسب با سن در ابعاد فیزیکی و دستیابی به نقاط عطف تکاملی میپردازد. تشخیصهای این حیطه، عمدتاً در جمعیت کودکان، نقش حیاتی پرستار را در نظارت و مداخله زودهنگام تثبیت میکنند. بسیاری از تأخیرهای رشدی یا مشکلات رشد، ظریف هستند و ممکن است در ویزیتهای کوتاه پزشکی نادیده گرفته شوند. پرستاران، به ویژه در مراکز بهداشت جامعه، مدارس و مراقبتهای اولیه، موقعیت ایدهآلی برای انجام نظارت مستمر رشدی دارند. تشخیصهایی مانند خطر تأخیر در تکامل کودک یک مکانیسم رسمی برای پرستاران فراهم میکند تا نگرانیهای شناساییشده از طریق ابزارهایی مانند پرسشنامههای “سنین و مراحل” (Ages & Stages) را ثبت کنند. این تشخیص رسمی میتواند منجر به ارجاع زودهنگام به متخصصان (مانند گفتاردرمانی یا برنامههای مداخله زودهنگام) شود، که به طور چشمگیری پیامدهای بلندمدت را بهبود میبخشد. این امر عملکرد حیاتی پرستاری در بهداشت عمومی را در زمینه تشخیص و مداخله زودهنگام برجسته میکند.
کلاس 1: رشد
رشد تأخیری کودک
انحراف از هنجارهای گروه سنی برای قد و/یا وزن.
مثال بالینی: کودکی که در منحنی رشد، زیر صدک سوم برای قد و وزن قرار دارد و وزنگیری او متوقف شده است.
خطر رشد تأخیری کودک
کودک در معرض خطر انحراف از هنجارهای گروه سنی برای قد و/یا وزن قرار دارد.
مثال بالینی: کودکی با بیماری سلیاک تشخیص داده نشده که دچار سوءجذب مواد مغذی است.
کلاس 2: تکامل
تکامل تأخیری کودک
انحراف از هنجارهای گروه سنی در دستیابی به نقاط عطف تکاملی.
مثال بالینی: کودک 3 سالهای که هنوز با جملات دو کلمهای صحبت نمیکند، در بازیهای تخیلی شرکت نمیکند و آموزش توالت را فرا نگرفته است؛ این نقاط عطف برای سن او تأخیر دارند.
خطر تکامل تأخیری کودک
کودک در معرض خطر انحراف از هنجارهای گروه سنی در دستیابی به نقاط عطف تکاملی قرار دارد.
مثال بالینی: نوزاد نارس که در معرض خطر تأخیر در دستیابی به نقاط عطف حرکتی و شناختی است.
تکامل حرکتی تأخیری نوزاد
انحراف از هنجارهای گروه سنی در دستیابی به نقاط عطف حرکتی در 12 ماه اول زندگی.
مثال بالینی: نوزاد 10 ماههای که هنوز قادر به نشستن بدون حمایت نیست.
خطر تکامل حرکتی تأخیری نوزاد
نوزاد در معرض خطر انحراف از هنجارهای گروه سنی در دستیابی به نقاط عطف حرکتی قرار دارد.
مثال بالینی: نوزادی با هیپوتونی (کاهش تون عضلانی) که ممکن است در دستیابی به نقاط عطف حرکتی مانند غلت زدن یا نشستن با تأخیر مواجه شود.
سازماندهی عصبی-تکاملی مختلشده نوزاد
ناتوانی در سازماندهی سیستم عصبی-تکاملی نوزاد.
مثال بالینی: نوزاد نارس در NICU که به محرکهای محیطی مانند نور و صدا با بیقراری شدید، تغییرات در ضربان قلب و اشباع اکسیژن پاسخ میدهد.
خطر سازماندهی عصبی-تکاملی مختلشده نوزاد
نوزاد در معرض خطر ناتوانی در سازماندهی سیستم عصبی-تکاملی خود قرار دارد.
مثال بالینی: نوزادی که مادرش در دوران بارداری از مواد مخدر استفاده کرده است.
آمادگی برای ارتقاء سازماندهی عصبی-تکاملی نوزاد
الگویی از سازماندهی سیستم عصبی-تکاملی نوزاد که میتواند تقویت شود.
مثال بالینی: والدین یک نوزاد نارس که در حال یادگیری تکنیکهای مراقبت کانگورویی و کاهش محرکهای محیطی برای کمک به سازماندهی عصبی نوزادشان هستند.
پاسخ مکیدن-بلع ناکارآمد نوزاد
ناتوانی در هماهنگی پاسخهای مکیدن و بلع که منجر به تغذیه ناکافی میشود.
مثال بالینی: نوزادی که هنگام شیر خوردن دچار سرفه، عق زدن و سیانوز میشود و قادر به هماهنگی مکیدن، بلع و تنفس نیست.
نتیجهگیری
طبقهبندی تشخیصهای پرستاری NANDA-I 2024-2026 نشاندهنده یک گام بزرگ در تکامل زبان حرفهای پرستاری است. این ویرایش با افزودن 56 تشخیص جدید و بازنگری 123 تشخیص موجود، نه تنها دامنه практику پرستاری را گسترش میدهد، بلکه با افزایش دقت، ویژگی و فراگیری، عمق آن را نیز بیشتر میکند. حرکت به سمت استانداردسازی با اصطلاحات MeSH، پرستاری را در عصر دادههای بزرگ و انفورماتیک سلامت قرار میدهد و پتانسیل نمایش ارزش و تأثیر مراقبتهای پرستاری را به طور بیسابقهای افزایش میدهد.
تحلیل حیطههای سیزدهگانه نشان میدهد که این طبقهبندی چگونه به طور مؤثر پاسخهای پیچیده انسانی به سلامت و بیماری را در ابعاد فیزیولوژیکی، روانی، اجتماعی و معنوی پوشش میدهد. از مدیریت بیماریهای مزمن (حیطه 1) و مسائل پیچیده تغذیهای (حیطه 2) گرفته تا تأیید نقش پرستار در حمایت اخلاقی (حیطه 10) و پیشگیری از آسیب (حیطه 11)، NANDA-I ابزاری قدرتمند برای استدلال بالینی، برنامهریزی مراقبت فردیسازیشده و ارتباطات حرفهای مؤثر فراهم میکند. سناریوهای بالینی ارائهشده برای هر تشخیص، کاربرد عملی این زبان استاندارد را در محیطهای واقعی مراقبت نشان میدهد و آن را از یک مفهوم انتزاعی به یک راهنمای کاربردی برای پرستاران در تمام سطوح تبدیل میکند. در نهایت، این راهنما نه تنها یک لیست از برچسبها، بلکه یک چارچوب پویا برای تفکر انتقادی است که پرستاران را برای ارائه مراقبت ایمن، مؤثر و کلنگر در یک سیستم سلامت در حال تحول، توانمند میسازد.