آناتومی بالینی برای پرستاران (قسمت سوم)

دستورالعمل یادگیری این مقاله

مرحله ۱: پادکست را گوش کن!
با گوش دادن به این پادکست، کل محتوای مقاله را از دیدگاه پرستاری یاد می‌گیری و یک دید کلی و عمیق به دست میاری.

مرحله ۲: ویدیو آموزشی را نگاه کن!
این ویدیو یک تیر و دو نشانه. حتماً ببین، حتی اگه زبانت قوی نیست؛ چون مفاهیم رو به صورت تصویری بهت نشون می‌ده.

مرحله ۳: مقاله را به عنوان جزوه مطالعه کن!
در مرحله آخر، این منبع جامع به عنوان جزوه در دسترس تو قرار داره. فقط یادت باشه حق نشرش برای "تیمار" هست و اگه خواستی جایی منتشر کنی، حتماً اسم ما رو ذکر کن.

اگر دیدی پادکست بالا نیومد
صفحه رو رفرش کن .

ویدیو آموزشی آپارات

گزارش جامع آناتومی بالینی و ارزیابی پیشرفته

تهیه و تنظیم توسط: تیم تخصصی چندرشته‌ای (فوق تخصص ریه، فلوشیپ جراحی دستگاه گوارش، سرپرستار ارشد بخش اورولوژی)

مخاطب: دانشجویان پرستاری، دستیاران بالینی و کادر درمان مراقبت‌های ویژه

سطح گزارش: تخصصی – آموزشی (Expert-Level Educational Report)

۱. مقدمه و اصول بنیادین

در آموزش بالینی مدرن، شکاف عمیقی میان دانش آناتومی تئوریک و کاربرد آن در بالین بیمار مشاهده می‌شود. این گزارش با هدف پر کردن این خلأ تدوین شده است. درک آناتومی سطحی (Surface Anatomy) تنها به معنای حفظ کردن نام ساختارها نیست؛ بلکه نقشه‌ای حیاتی برای ناوبری ایمن در بدن بیمار حین معاینات فیزیکی پیچیده و پروسیجرهای تهاجمی است. ایمنی بیمار در بخش‌های ویژه و اورژانس، وابستگی مطلقی به توانایی پرستار و پزشک در تجسم ساختارهای زیرین پوست دارد. این گزارش با تلفیق دقیق منابع مرجع آناتومی (مانند Gray’s و Snell’s) و متون پرستاری و بالینی (مانند Potter & Perry و StatPearls)، تحلیلی عمیق از سه سیستم حیاتی تنفسی، گوارشی و ادراری-تناسلی ارائه می‌دهد. تمرکز ما فراتر از توصیف صرف است؛ ما به دنبال تبیین چرایی‌ها، مکانیسم‌های پاتوفیزیولوژیک و استدلال‌های بالینی هستیم که تصمیم‌گیری‌های درمانی را هدایت می‌کنند.

۲. سیستم تنفسی: معماری قفسه سینه و دلالت‌های بالینی

سیستم تنفسی، به عنوان خط مقدم حیات، نیازمند ارزیابی دقیق و مداوم است. اشتباه در تعیین محل آناتومیک لوب‌های ریه یا عدم شناخت دقیق مجاری هوایی، می‌تواند منجر به تشخیص‌های اشتباه (مانند عدم تشخیص پنومونی لوب تحتانی) یا خطاهای مهلک در پروسیجرها (مانند آسیب به عروق بین‌دنده‌ای) شود.

۲.۱. آناتومی کاربردی راه‌های هوایی و ریسک آسپیراسیون

درک معماری درخت تراکئوبرونشیال (Tracheobronchial Tree) برای مدیریت راه هوایی و درک پاتولوژی‌های آسپیراسیون حیاتی است. نای (Trachea) در سطح زاویه استرنال (Sternal Angle) یا مهره‌های T4-T5 در ناحیه‌ای به نام کارینا (Carina) دوشاخه می‌شود.1 اگرچه این انشعاب به ظاهر متقارن است، اما تفاوت‌های مورفولوژیک و هندسی قابل‌توجهی بین برونش اصلی راست و چپ وجود دارد که پیامدهای بالینی مستقیمی دارد.

برونش اصلی راست (Right Main Bronchus) دارای ویژگی‌های آناتومیک منحصر به فردی است: کوتاه‌تر، عریض‌تر و از همه مهم‌تر، عمودی‌تر از همتای چپ خود است. این برونش با زاویه‌ای تندتر (حدود ۲۵ درجه) نسبت به محور نای امتداد می‌یابد، در حالی که برونش چپ زاویه‌ای منفرجه‌تر (حدود ۴۵ درجه) دارد.2 این تفاوت ساختاری، برونش راست را به مسیری با “کمترین مقاومت” برای هر جسم خارجی که از گلوت عبور می‌کند، تبدیل می‌نماید.

تحلیل بالینی: دینامیک آسپیراسیون و لوله‌گذاری

این پیکربندی آناتومیک توضیح می‌دهد که چرا در حوادث آسپیراسیون (ورود جسم خارجی یا محتویات معده به ریه)، مواد آسپیره شده با احتمال بسیار بالاتر وارد ریه راست می‌شوند.2 اهمیت این موضوع در بیماران بستری در بخش‌های ویژه که سطح هوشیاری پایینی دارند یا لوله‌گذاری تراشه (Intubation) شده‌اند، دوچندان می‌شود. اگر لوله تراشه (Endotracheal Tube) بیش از حد استاندارد پیش برده شود (Malposition)، به دلیل همین راستای عمودی، تقریباً همیشه وارد برونش اصلی راست می‌شود.

پیامد فیزیولوژیک این خطا، تهویه تک‌ریه‌ای (One-lung ventilation) ناخواسته است. در این سناریو، ریه راست با حجم هوای بالا تهویه می‌شود (خطر باروتروما)، در حالی که ریه چپ به دلیل انسداد ورودی، دچار کلاپس و آتلکتازی (Atelectasis) می‌گردد. علاوه بر این، پنومونی آسپیراسیون در بیمارانی که در وضعیت طاق‌باز (Supine) قرار دارند، عمدتاً سگمان‌های فوقانیِ لوب تحتانی راست یا سگمان خلفیِ لوب فوقانی راست را درگیر می‌کند، زیرا این نواحی در پوزیشن خوابیده، وابسته به جاذبه (Gravity-dependent) هستند.5 بنابراین، پرستار باید در سمع ریه بیماران اینتوبه، دقت ویژه‌ای به تقارن صداها داشته باشد و کاهش صدا در سمت چپ را به عنوان هشداری برای پیشروی لوله تلقی کند.

۲.۲. آناتومی سطحی لوب‌های ریه و استراتژی سمع (Auscultation Strategy)

یکی از رایج‌ترین سوءتفاهم‌های دانشجویان، تصور قرارگیری لوب‌های ریه به صورت لایه‌های افقی روی یکدیگر است. واقعیت آناتومیک بسیار پیچیده‌تر است و لوب‌ها به صورت مورب و سه‌بعدی در قفسه سینه جای گرفته‌اند. شناخت دقیق فیشرها (شیارها) کلید اصلی تعیین محل دقیق سمع است.

معماری لوب‌ها و فیشرها

ریه راست از سه لوب (فوقانی، میانی، تحتانی) تشکیل شده که توسط دو فیشر (مایل و افقی) جدا می‌شوند. ریه چپ تنها دو لوب (فوقانی و تحتانی) دارد که توسط یک فیشر مایل جدا می‌شوند.1

  • فیشر مایل (Oblique Fissure): مهم‌ترین نشانه آناتومیک برای سمع است. این شیار در خلف از مهره T3 شروع شده، به دور قفسه سینه می‌چرخد و در قدام به محل اتصال دنده ششم به غضروف دنده‌ای ختم می‌شود. این مسیر مورب باعث می‌شود که لوب‌های تحتانی، حجم عظیمی از فضای خلفی قفسه سینه را اشغال کنند.1
  • فیشر افقی (Horizontal Fissure): تنها در ریه راست وجود دارد و لوب فوقانی را از میانی جدا می‌کند. این شیار از دنده چهارم در خط میدآگزیلاری شروع شده و به صورت افقی به سمت استرنوم می‌رود.7
جدول ۱: راهنمای جامع سمع ریه بر اساس آناتومی سطحی
نمای قفسه سینه لوب‌های قابل سمع استدلال آناتومیک و بالینی
قدامی (Anterior)عمدتاً لوب‌های فوقانی و لوب میانی (راست)لوب‌های تحتانی در نمای قدامی فضای بسیار ناچیزی دارند. بنابراین، شنیدن کراکل یا ویزینگ در قفسه سینه قدامی، معمولاً نشان‌دهنده پاتولوژی در لوب‌های بالا یا میانی است.
خلفی (Posterior)تقریباً منحصراً لوب‌های تحتانیاز مهره T3 به پایین، فضای قفسه سینه خلفی توسط لوب‌های تحتانی اشغال شده است. پاتولوژی‌هایی مانند پنومونی باکتریال یا ادم ریوی که تمایل به تجمع در نواحی تحتانی (Dependent) دارند، تنها از طریق سمع دقیق پشت بیمار قابل تشخیص هستند.
جانبی (Lateral)تمام لوب‌هادر خط آگزیلاری میانی، می‌توان هر سه لوب (در راست) یا دو لوب (در چپ) را سمع کرد. این ناحیه برای ارزیابی لوب میانی راست و زبانک (Lingula) چپ حیاتی است.

پیامد بالینی: اگر پرستار در ارزیابی بیمار بستری، تنها به سمع قفسه سینه قدامی اکتفا کند، عملاً نیمی از پارانشیم ریه (و مهم‌ترین بخش آن از نظر تجمع ترشحات) را نادیده گرفته است. سمع خلفی، جزء لاینفک معاینه تنفسی استاندارد است.10

۲.۳. پلورا و فضای پلورال: فیزیولوژی و پاتولوژی

ریه‌ها توسط یک غشای سروزی دو لایه به نام پلورا (Pleura) احاطه شده‌اند. پلورای احشایی (Visceral) مستقیماً روی سطح ریه چسبیده و به داخل فیشرها نفوذ می‌کند، در حالی که پلورای جداری (Parietal) سطح داخلی قفسه سینه، دیافراگم و مدیاستن را می‌پوشاند.1 فضای بین این دو لایه، یک فضای بالقوه (Potential Space) است که حاوی مقدار ناچیزی مایع برای لغزش آسان ریه‌هاست.

در شرایط پاتولوژیک مانند پنوموتوراکس (تجمع هوا) یا هموتوراکس (تجمع خون)، این فضای بالقوه تبدیل به یک فضای حقیقی شده و ریه را تحت فشار قرار می‌دهد. درک آناتومی این فضا برای اقدامات درمانی نظیر تعبیه لوله سینه (Chest Tube) ضروری است.

۲.۴. پروسیجرهای تهاجمی: تعبیه لوله سینه و مثلث ایمنی

تعبیه لوله سینه یکی از پروسیجرهای نجات‌بخش در اورژانس‌های تنفسی است. محل استاندارد برای این کار، معمولاً فضای بین‌دنده‌ای چهارم یا پنجم در خط آگزیلاری قدامی یا میانی است که اغلب به عنوان “مثلث ایمنی” (Triangle of Safety) شناخته می‌شود.13 با این حال، دانستن محل دقیق ورود نسبت به دنده‌ها، مرز بین یک پروسیجر موفق و یک فاجعه عروقی است.

قانون لبه دنده (Rib Margin Rule) و باندل عصبی-عروقی

در ناودان دنده‌ای (Costal Groove) که در سطح تحتانی هر دنده قرار دارد، باندل عصبی-عروقی (Neurovascular Bundle) شامل ورید، شریان و عصب بین‌دنده‌ای عبور می‌کند. ترتیب قرارگیری آن‌ها از بالا به پایین به صورت VAN (Vein, Artery, Nerve) است.13

  • تکنیک صحیح: سوزن یا لوله باید همیشه از لبه فوقانی دنده پایینی وارد فضای پلورال شود.
  • مخاطرات: ورود از لبه تحتانی دنده بالایی، خطر پارگی شریان بین‌دنده‌ای را به همراه دارد که می‌تواند منجر به هموتوراکس شدید و غیرقابل کنترل شود. همچنین آسیب به عصب بین‌دنده‌ای می‌تواند باعث درد نوروپاتیک مزمن در ناحیه قفسه سینه گردد.15

عارضه شناسی: کرپیتوس و آمفیزم زیرجلدی

یکی از نشانه‌های هشداردهنده پس از پروسیجرهای توراکس یا در تروماهای قفسه سینه، پدیده آمفیزم زیرجلدی (Subcutaneous Emphysema) است. زمانی که پلورای جداری پاره می‌شود، هوا می‌تواند از فضای پلورال یا مدیاستن خارج شده و به بافت‌های نرم دیواره قفسه سینه نفوذ کند. در معاینه فیزیکی، لمس پوست این ناحیه احساسی شبیه به “خرد شدن برف” یا “ترکیدن حباب‌های پلاستیکی” زیر انگشتان ایجاد می‌کند که به آن کرپیتوس (Crepitus) می‌گویند.17

مکانیسم: هوا تمایل دارد در امتداد فاشیا حرکت کند. در موارد شدید (مانند پارگی برونش یا پارگی مری)، هوا از مدیاستن (Pneumomediastinum) به سمت بالا حرکت کرده و باعث تورم و کرپیتوس در گردن و صورت می‌شود که می‌تواند راه هوایی فوقانی را تهدید کند. تشخیص زودهنگام کرپیتوس توسط پرستار می‌تواند نشانه نشت هوای مداوم یا جابجایی لوله سینه باشد.19

۳. سیستم گوارشی: نقشه‌برداری از “جعبه سیاه” شکم

شکم به دلیل تراکم ارگان‌های حیاتی و تظاهرات مبهم درد، چالشی بزرگ در معاینات بالینی است. تقسیم‌بندی دقیق آناتومیک، ابزاری است که هر دردی را به یک ارگان خاص مرتبط می‌سازد و مسیر تشخیص را هموار می‌کند.

۳.۱. توپوگرافی سطح شکم: گذار از ۴ ربع به ۹ ناحیه

در حالی که تقسیم‌بندی شکم به ۴ ربع (Quadrants) برای گزارش‌دهی اولیه پرستاری کاربرد دارد، استاندارد طلایی برای تشخیص دقیق و لوکالیزاسیون پاتولوژی، تقسیم‌بندی به ۹ ناحیه (Regions) است. این مدل با استفاده از دو صفحه عمودی (خطوط میدکلاویکولار) و دو صفحه افقی (ترانس‌پیلوریک و اینترتوبرکولار) ایجاد می‌شود.21

جدول ۲: ارگان‌های هدف در ۹ ناحیه شکمی
ناحیه (Region) ارگان‌های کلیدی زیرین پاتولوژی‌های مرتبط (نمونه)
هیپوکندریاک راست (Right Hypochondriac)لوب راست کبد، کیسه صفرا، خم کبدی کولون، بخش فوقانی کلیه راستکوله سیستیت، هپاتیت، آبسه کبدی
اپی‌گاستریک (Epigastric)معده، لوب چپ کبد، پانکراس، بخش‌هایی از دوازدهه، آئورت شکمیزخم پپتیک، گاستریت، پانکراتیت، آنوریسم آئورت
هیپوکندریاک چپ (Left Hypochondriac)طحال، معده (فوندوس)، خم طحالی کولون، دم پانکراساسپلنومگالی، پارگی طحال، پانکراتیت (دم)
لومبار راست (Right Lumbar/Flank)کولون صعودی، کلیه راست (قطب تحتانی)پیلونفریت، سنگ کلیه
ناحیه نافی (Umbilical)روده باریک (ژژونوم/ایلئوم)، کولون عرضی، آئورت، ورید اجوف تحتانیفتق نافی، انسداد روده باریک، آپاندیسیت (درد اولیه)
لومبار چپ (Left Lumbar/Flank)کولون نزولی، کلیه چپسنگ کلیه، دیورتیکولیت
ایلیاک راست (Right Iliac – RLQ)سکوم، آپاندیس، انتهای ایلئوم، تخمدان راستآپاندیسیت، بیماری کرون، کیست تخمدان
هیپوگاستریک (Hypogastric/Suprapubic)مثانه، رحم، پروستات (در عمق)، روده باریک، سیگموئیدسیستیت، احتباس ادراری، دردهای رحمی
ایلیاک چپ (Left Iliac – LLQ)کولون سیگموئید، تخمدان چپدیورتیکولیت، یبوست، کولیت اولسروز

۳.۲. الگوریتم ارزیابی شکم: منطق تغییر ترتیب معاینه

برخلاف سایر سیستم‌های بدن که ترتیب معاینه استاندارد (Inspection, Palpation, Percussion, Auscultation) دارند، در شکم این ترتیب به صورت بنیادین تغییر می‌کند: مشاهده، سمع، دق، لمس.25 این تغییر یک ترجیح شخصی نیست، بلکه مبتنی بر فیزیولوژی دستگاه گوارش است.

چرا باید لمس (Palpation) آخرین مرحله باشد؟

لمس فیزیکی شکم می‌تواند مکانورسپتورهای روده را تحریک کرده و حرکات دودی (Peristalsis) را به صورت مصنوعی افزایش دهد. اگر پرستار پیش از سمع، اقدام به لمس کند، ممکن است صداهای روده‌ای (Bowel Sounds) کاذب بشنود. این خطا در بیمارانی که مشکوک به انسداد روده یا ایلئوس پارالیتیک (فلج روده) هستند، می‌تواند گمراه‌کننده باشد. علاوه بر این، لمس ناحیه دردناک باعث انقباض رفلکسی عضلات شکم (Voluntary Guarding) می‌شود که معاینات بعدی را دشوار و دردناک می‌کند.25

تکنیک صحیح سمع شکم:

برای سمع صحیح، دیافراگم گوشی پزشکی باید به آرامی روی پوست قرار گیرد. صداهای طبیعی روده (5 تا 30 بار در دقیقه) باید در هر چهار ربع شنیده شوند. عدم وجود صدا به مدت 5 دقیقه کامل، نشان‌دهنده “سکوت شکمی” (Silent Abdomen) و یک وضعیت اورژانسی جراحی (مانند پریتونیت یا ایلئوس کامل) است.23

۳.۳. نگاشت درد (Pain Mapping) و تشخیص‌های افتراقی

تفسیر درد شکم نیازمند درک مسیرهای عصبی احشایی (Visceral) و پیکری (Somatic) است.

  • درد ارجاعی (Referred Pain): درد کیسه صفرا (RUQ) ممکن است به دلیل تحریک عصب فرنیک (Phrenic Nerve) توسط دیافراگم ملتهب، در شانه راست احساس شود (علامت Kehr).
  • نقطه مک‌برنی (McBurney’s Point): در ناحیه RLQ (یک سوم فاصله از خار ایلیاک قدامی فوقانی به سمت ناف)، محل دقیق اتصال آپاندیس به سکوم است. حساسیت در این نقطه (Tenderness) و درد هنگام رها کردن ناگهانی فشار (Rebound Tenderness)، نشانه‌های کلاسیک آپاندیسیت هستند.21

۴. سیستم ادراری و کلیوی: آناتومی خلف صفاقی و ارزیابی بالینی

سیستم ادراری، مسئولیت حیاتی هموستاز مایعات و الکترولیت‌ها را بر عهده دارد. کلیه‌ها به عنوان ارگان‌های اصلی این سیستم، موقعیت آناتومیک ویژه‌ای دارند که نحوه ارزیابی آن‌ها را دیکته می‌کند.

۴.۱. موقعیت رتروپریتونئال و زاویه دنده‌ای-مهره‌ای (CVA)

کلیه‌ها درون حفره شکمی نیستند، بلکه در فضای خلف صفاقی (Retroperitoneal) و در دو طرف ستون فقرات بین مهره‌های T12 تا L3 قرار گرفته‌اند. کلیه راست به دلیل حضور کبد، معمولاً کمی پایین‌تر از کلیه چپ قرار دارد.27 این موقعیت خلفی باعث می‌شود که دسترسی به کلیه‌ها از طریق معاینه قدامی شکم دشوار باشد (مگر در موارد بزرگی شدید یا در اطفال).

ارزیابی CVA Tenderness: کلید تشخیص پیلونفریت

زاویه دنده‌ای-مهره‌ای (Costovertebral Angle – CVA) زاویه‌ای است که توسط دنده دوازدهم و ستون مهره‌ها در پشت تشکیل می‌شود. قطب تحتانی کلیه‌ها دقیقاً در عمق این ناحیه قرار دارد. کپسول کلیه توسط اعصاب سمپاتیک (T11-L3) و پاراسمپاتیک (واگ) عصب‌دهی می‌شود.29 زمانی که پارانشیم کلیه ملتهب و متورم می‌شود (مانند پیلونفریت حاد)، کپسول کلیه کشیده شده و حساس می‌شود.

تکنیک معاینه (Kidney Punch Test):

پرستار باید یک دست خود را به صورت تخت روی ناحیه CVA قرار دهد و با مشت دست دیگر، ضربه‌ای ملایم اما قاطع (Blunt percussion) به پشت دست خود وارد کند. در فرد سالم، این حرکت تنها یک ضربه حس می‌شود، اما در بیمار مبتلا به عفونت کلیه، این ضربه باعث درد شدید و تیرکشنده (Positive CVA Tenderness) می‌گردد.27 این یک مانور حیاتی برای افتراق عفونت‌های دستگاه ادراری تحتانی (مانند سیستیت که درد سوپراپوبیک دارد) از عفونت‌های فوقانی (کلیه) است.31

۴.۲. واحد عملکردی: نفرون و مجاری جمع‌کننده

در سطح میکروسکوپی، دانش در مورد نفرون‌ها و مجاری جمع‌کننده (Collecting Ducts) برای درک پاتوفیزیولوژی نارسایی کلیه ضروری است. مجاری جمع‌کننده محل نهایی تنظیم حجم و غلظت ادرار تحت تأثیر هورمون ADH هستند. انسداد در مسیر ادراری (مثلاً سنگ حالب) می‌تواند فشار را به این توبول‌های ظریف منتقل کرده و باعث آسیب غیرقابل برگشت پارانشیم کلیه شود.28

۵. سیستم تناسلی مردان و پروسیجر سوندگذاری: چالش‌های آناتومیک

سوندگذاری ادراری (Catheterization) در مردان، یکی از چالش‌برانگیزترین پروسیجرهای پرستاری است که در صورت عدم رعایت اصول آناتومیک، می‌تواند منجر به ترومای شدید مجرا، تنگی‌های درازمدت و عفونت شود. شناخت دقیق مسیر پر پیچ و خم مجرای ادرار مردانه، رمز موفقیت در این پروسیجر است.

۵.۱. آناتومی دقیق مجرای ادرار مردانه (Male Urethra)

مجرای ادرار مردانه لوله‌ای به طول تقریبی ۱۸ تا ۲۰ سانتی‌متر است که ادرار را از مثانه به خارج هدایت می‌کند. برخلاف مجرای کوتاه و مستقیم زنان، مجرای مردانه دارای چهار بخش آناتومیک و دو انحنای مهم است.33

بخش‌های چهارگانه مجرا:

  • پیش‌پروستاتیک (Pre-prostatic): بخش بسیار کوتاهی در گردن مثانه.
  • پروستاتیک (Prostatic): از میان غده پروستات عبور می‌کند. عریض‌ترین و قابل اتساع‌ترین بخش مجراست. مجاری انزالی در این ناحیه به مجرا می‌ریزند.
  • غشایی (Membranous): کوتاه‌ترین، باریک‌ترین و کم‌اتساع‌ترین بخش مجراست که از دیافراگم ادراری-تناسلی عبور می‌کند. این ناحیه توسط اسفنکتر خارجی مخطط احاطه شده است. هنگام سوندگذاری، بیشترین مقاومت در این نقطه احساس می‌شود.
  • اسفنجی یا پنایل (Spongy/Penile): طولانی‌ترین بخش که درون جسم اسفنجی آلت قرار دارد.33

انحناهای مجرا و تکنیک صاف کردن مسیر

مجرای ادرار مردانه در حالت شل (Flaccid) شکلی شبیه به حرف “S” دارد:

  • انحنای پره‌پوبیک (Pre-pubic): در محل اتصال ریشه آلت به بدنه آلت. این انحنا متحرک است.
  • انحنای ساب‌پوبیک (Sub-pubic): در محل عبور مجرا از زیر سمفیز پوبیس. این انحنا ثابت است.

نکته کلیدی پروسیجر: برای عبور ایمن سوند، پرستار باید آلت تناسلی را با دست غیرغالب گرفته و با زاویه ۹۰ درجه نسبت به بدن بیمار به سمت بالا بکشد. این کار انحنای پره‌پوبیک را حذف کرده و مجرا را تا حد امکان مستقیم می‌کند تا سوند بدون آسیب به دیواره خلفی مجرا عبور کند.33

۵.۲. غده پروستات: زون‌بندی و تأثیر BPH بر سوندگذاری

پروستات غده‌ای به اندازه گردو است که زیر مثانه قرار گرفته است. از نظر بافت‌شناسی و بالینی، پروستات به “زون‌ها” یا مناطق مختلفی تقسیم می‌شود.35

  • زون ترانزیشنال (Transition Zone): این ناحیه مجرای ادرار را احاطه کرده است. هایپرپلازی خوش‌خیم پروستات (BPH) دقیقاً در همین ناحیه رخ می‌دهد. رشد گره‌های بافتی در این زون باعث فشار مستقیم به مجرا و انسداد خروجی مثانه می‌شود.36
  • زون محیطی (Peripheral Zone): بخش اعظم حجم غده را تشکیل می‌دهد و محل شایع بروز سرطان پروستات است. این ناحیه در معاینه رکتال (DRE) قابل لمس است.35

چالش‌های بالینی در بیماران BPH

در بیماران مبتلا به BPH، بزرگ شدن لوب‌های پروستات (به ویژه لوب میانی) باعث انحراف مسیر مجرا و تنگی شدید آن می‌شود. هنگام سوندگذاری، نوک سوند ممکن است در چین‌های مخاطی پروستات یا در برابر لوب میانی گیر کند. اعمال فشار در این مرحله خطرناک است و می‌تواند منجر به ایجاد “مسیر کاذب” (False Passage) شود؛ یعنی سوند دیواره مجرا را سوراخ کرده و وارد بافت پروستات می‌شود که با خونریزی شدید همراه است.37

راهکارهای پیشرفته:

  • استفاده از سوند Coudé: این سوندها دارای نوک خمیده و کمی سفت‌تر هستند که برای عبور از روی لوب میانی پروستات طراحی شده‌اند. نوک خمیده باید به سمت بالا (سقف مجرا) جهت‌دهی شود.34
  • لوبریکاسیون فراوان: تزریق ۱۰ تا ۲۰ سی‌سی ژل لیدوکائین داخل مجرا، نه تنها باعث بی‌حسی می‌شود، بلکه با فشار هیدرولیک مجرا را باز کرده و اصطکاک را کاهش می‌دهد.39
  • انتخاب سایز مناسب: برخلاف تصور رایج، سوندهای بسیار باریک (مثلاً سایز ۱۴ در بزرگسالان با BPH) ممکن است راحت‌تر پیچ خورده یا بافت را سوراخ کنند. سایزهای استاندارد ۱۶ یا ۱۸ فرنچ (Fr) معمولاً مناسب‌تر هستند زیرا استحکام کافی برای عبور از پروستات را دارند.34

۵.۳. کنترااندیکاسیون مطلق: تروما

در بیمارانی که دچار ترومای لگن شده‌اند (مانند تصادفات رانندگی یا سقوط)، مشاهده خون در نوک مجرا (Meatus)، کبودی پرینه یا لمس “پروستات شناور” (High-riding prostate) در معاینه رکتال، نشان‌دهنده پارگی احتمالی مجرای ادرار است. در این موارد، اقدام به سوندگذاری مطلقاً ممنوع است (Absolute Contraindication) و بیمار نیازمند ارزیابی اورولوژیست و سیستوستومی سوپراپوبیک است.34

۶. سناریوهای بالینی یکپارچه (Clinical Scenarios)

برای تثبیت مفاهیم فوق، دو سناریوی بالینی شایع مورد تحلیل قرار می‌گیرد.

سناریو ۱: شکم حاد در جوان

شرح حال: مردی ۲۵ ساله با درد منتشر دور ناف مراجعه می‌کند که طی ۶ ساعت گذشته به ربع تحتانی راست (RLQ) منتقل شده است. بیمار تب خفیف و تهوع دارد.

تحلیل آناتومیک:

  • درد اولیه دور ناف، درد احشایی (Visceral) ناشی از اتساع آپاندیس است که از طریق اعصاب سمپاتیک T10 منتقل می‌شود (درماتوم ناف).
  • انتقال درد به RLQ، نشانه درگیری صفاق جداری (Parietal Peritoneum) است که لوکالیزه است. این همان نقطه مک‌برنی است.

اقدام پرستاری:

  • بیمار باید NPO بماند (احتمال جراحی).
  • معاینه با مشاهده و سپس سمع آغاز شود.
  • لمس باید آخرین مرحله باشد و از ناحیه LLQ (دور از درد) شروع شود تا شدت التهاب بدون ایجاد گاردینگ ارزیابی شود.

تشخیص محتمل: آپاندیسیت حاد.21

سناریو ۲: بحران تنفسی پس از تعبیه CV Line

شرح حال: بیماری پس از تعبیه کاتتر ورید مرکزی (ساب‌کلاوین)، دچار تنگی نفس ناگهانی و افت اشباع اکسیژن شده است. در سمع، صداهای تنفسی در سمت راست کاهش یافته است.

تحلیل آناتومیک:

  • قله ریه (Apex) تا بالای ترقوه و به ریشه گردن گسترش می‌یابد.7 سوزن کاتتر احتمالاً پلورای احشایی را سوراخ کرده و باعث پنوموتوراکس شده است.
  • تجمع هوا در فضای پلورال، باعث کلاپس ریه و کاهش صداهای تنفسی می‌شود.

اقدام:

  • اکسیژن‌تراپی فوری.
  • آماده‌سازی ست چست تیوب.
  • بررسی آناتومیک برای آمفیزم زیرجلدی (کرپیتوس) در ناحیه گردن و سینه.17

۷. نتیجه‌گیری نهایی

تسلط بر آناتومی سطحی و عمقی سیستم‌های تنفسی، گوارشی و ادراری، مرز میان یک مراقبت پرستاری “معمولی” و یک مراقبت “خبره” است. همان‌طور که در این گزارش تشریح شد، موقعیت لوب‌های ریه استراتژی سمع را تعیین می‌کند، تقسیم‌بندی نواحی شکم زبان مشترک تیم درمان برای تشخیص پاتولوژی است، و شناخت جزئیات مجرای ادرار و پروستات ضامن ایمنی بیمار در برابر تروماهای یاتروژنیک است. این دانش، ابزاری قدرتمند در دستان پرستار برای پیش‌بینی خطرات، تفسیر یافته‌ها و حفاظت از جان بیمار است.

این راهنما برای اهداف آموزشی تهیه شده و جایگزین قضاوت بالینی مستقل نمی‌باشد.